- ۰ نظر
- ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۳
- ۸۶۰ نمایش
تصحیف در اصل اشاره به گونههایی از آسیب در نقل است که از انتقال کتبی و بر اساس تکیه بر متون نوشتاری -بدون آنکه شنیداری رد میان باشد- برخاسته است. محدثان در تصحیف، تحریف را ناظر به مواردی دانسته اند که واژه یا عبارت با تصرفی در اصل رو به رو شده باشد و در مقابل آن لحن را ناظر به خطاهای تلفظی چون تخفیف و تشدید یا اعراب نابجا دانستهاند. ابوسعد سمعانی، تصحیف را به خطا در نقطهگذاری و تحریف را به خطا در شُکل بازگردانده است، از آن پس این تعریف فراگیر شده است. در کتاب حاضر تصحیف به معنای تغییرات در ضبط کلمات که در آن خطا از نوشتار برخاسته باشد، لحن به تغییرات در ضبط کلمات از حیث حرکتگذاری و اعراب، و تحریف به معنای هر نوع "تغییر" به کار رفته که ناشی از تصرف در تلفظ یا نوشتن کلمات یا ترکیبی از کلمات باشد. بر این نسبت تحریف نسبت به تصحیف و لحن عموم مطلق است. تقسیماتی نیز در بین محدثان در مورد تصحیف صورت گرفته که در کتاب به آنها اشاره شده است.
بیتردید سده سوم هجری اوج درخشش علم غریب الحدیث و تألیف در این باب است. در این باره ابن قتیبه معتقد بود که پس از کتاب ابوعبید و تکمله ابن قتیبه بر این کتاب، مجال سخنی فراتر در باب غریب الحدیث نمانده است. این جمله در عمل سرنوشت دانش غریب الحدیث را رقم زده است.
همچون آثار ناشناخته غریب الحدیث که در سده سوم از انها یاد شد، برخی نوشتهها از سده چهارم نیز در ادامه آن فهرست جای می گیرد از جمله:
غریب الحدیث از ابوبکر ابن درید {د 321ق} صاحب جمهره اللغه
دلایل متعددی وجود دارد که لازم دارد دوستان مشارکت بیشتری در بحث ها داشته باشند یک دلیل آن این است که ما کتابی نداریم که کسی آمده باشد و بحث های انسان شناسی را در حوزه قرآن پیاده کرده باشد که شما بگویید مهم نیست که هر وقت یادمان رفت یا حضور ذهن نداشتیم به این کتاب مراجعه می کنیم و دوباره مطالب یادمان می آید نکته بعدی این است که
ابوعبید قاسم بن سلام خزاعی {د 224ق} فقیه، محدث، قاری و لغتشناس برجسته خراسانی است که آثار پرشماری از او در حوزههای مختلف دانش از او بر جای مانده است. از کسانی چون یحیی بن سعید قطان، معمر بن سلیمان نخعی دانش آموخت. وی در حدود 18 سال در سمت قاضی شهر طرسوس بود. و عملاً ثغور شام به محل تعلیم و تألیف او تبدیل شد. سفرهایی به حجاز و مصر داشته و سالهایی را در بغداد گذرانده است.
- دانش ادبی و زبانی ابوعبید
او در دو مکتب کوفه و بصره به فراگیری علوم ادب از نحو و لغت و غیر آن پرداخت، در شمار استادان کوفی وی نام بزرگانی چون علی بن حمزه کسایی، یحیی بن زیاد فراء، ابوعمرو شیبانی و... در میان استادان بصریاش نام کسانی چون ابوزید انصاری، ابوعبیده معمر بن مثنی، اصمعی، نضر بن شمیل مازنی و... دیده می شود که غالباً چهرههایی شناخته شده در غریب الحدیث محسوب می شوند.
ابوعبیده معمر بن مثنی {د ح 210ق} از راویان و لغتشناسان بنام در اوایل عصر عباسی است، او از آغازگران تدوین در اخبار عرب بوده و به عنوان چهرهای شاخص در روایت اشعار و اخبار عرب شناخته می شده است. وی در بصره می زیسته و از رجال نامداری چون ابوعمبر بن علاء، یونس بن حبیب، قتاده بن دعامه و رؤبه بن حجاج دانش آموخته است، به لحاظ مذهبی ظاهراً متعلق به شاخهی صفریه از خوارج است، تکنگاری هایی از وی در لغت مثل کتاب الزرع، کتاب الحمام و... به ثبت رسیده است، کتاب الخیل نیز از وی باقی مانده است. تحلیلهای فراتر از بحثهای لغوی و نحوی وی را می توان در کتاب مجازالقرآن وی مشاهده کرد، سرانجام باید از کتاب غریب الحدیث وی نام برد که نخستین اثر در حوزه این دانش محسوب می شود، نوشتهاند که این کتاب نوشتهی کوچکی بیش نبوده ولی اقوالی از ابوعبیده در کتب بعدی غریب الحدیث نقل می شود که بسیاری از آنها برگرفته از درسهای شفاهی او بوده است.
- مبانی ابوعبیده در غریب الحدیث
توجه به بافت سخنان در توضیح واژهها و ترکیبهای غریب در احادیث، پیجویی و اهتمام وی به فرهنگ جاهلی به سبب این که وی از بزرگترین راویان اخبار عرب بوده است، از ویژگیها در کار ابوعبیده است. توضیحات او نشان از تجربه زیستن وی با اعراب و آشنایی با فرهنگ عمومی آنهاست. نکتهی دیگر در این رابطه توجه وی به ظرافتهای رسوم در عهد جاهلی بوده است. برخی از نسبتهایی که به ابوعبیده به لحاظ مبانی کار می دهند نیز از نظر مؤلف کتاب مورد تأمل است، از جمله دیدگاه منسوب به وی در باب واژههای قرآن که اساساً نافی وجود واژگان غیر عربی در قرآن بوده است.
اشاره :
لایه شناسی متون گوناگون و استخراج لایه های قدیمیتر از بین متونی که ظاهراً تاریخ جدیدتری دارند به حدود یک قرن پیش برمی گردد . این کار در محافل غربی و در حوزه متون مختلف کلاسیک یونان و ارمنی و …نیز صورت گرفته است . در حوزهٌ جهان اسلام هم چند دههای است که با فعالیتهایی نظیر این مواجه هستیم ، با وجود این نگاهی اجمالی به تاریخ حدیث شیعه نشان میدهد که متون از دست رفته ما بسیار زیاد است .دست یافتن به متون از دست رفته به اشکال گوناگونی صورت میگیرد . در بعضی موارد اصلاً لازم نیست که ما متون از دست رفته را بازسازی کنیم، بلکه تنها آن را بازیابی می کنیم . اما بازسازی نیاز به کار بیشتری دارد و در واقع همانند حل کردن جدول است.
بر پایه شماری از روایات فهم برخی از عبارات حدیثی حتی در عصر صحابه دشوار بوده است. علاوه بر احادیثی که قبلاً بدان اشاره شد نمونههایی در احادیث منقول از امام علی ع یافت می شود که در آن، امام به توضیح حدیثی از پیامبر ص پرداخته اند. علاوه بر آن از شماری از صحابه نیز نمونههایی مشابه در توضیح حدیثی از پیامبر یافت می شد، از جابر بن عبدالله انصاری، عائشه، انس بن مالک و... . غالباً این توضیحات صحابه به تبیین مصداق یا بافت اشاره دارند و به ندرت تمرکز بر توضیح مفردات در آن دیده می شود.
درگیری محدثان به مسائل اعتبارسنجی و ارزیابی استنادی حدیث در سده های متقدم هجری، به شدت جنبه متن و محتوا را تحت الشعاع قرار داده و به ندرت کسانی دیده می شوند که توجه به متن و فقه الحدیث نزد آنان چشمگیر بوده باشد. یکی از این افراد، ابوعیسی ترمذی صاحب سنن است، او علاوه بر عوامل سندی در گزینش احادیث شرایطی چون مورد عمل فقها بودن یک حدیث را نیز مد نظر قرار می داده، علاوه بر آن آوردن اقوال علما در هرباب در عرض احادیث و توجه به مضامین احادیث از ویژگی های فقه الحدیثی کتاب سنن اوست.