مروری بر کتاب فقه الحدیث (با تکیه بر مسائل لفظ) 8
فصل هشتم: دوام سنت غریب الحدیث
بیتردید سده سوم هجری اوج درخشش علم غریب الحدیث و تألیف در این باب است. در این باره ابن قتیبه معتقد بود که پس از کتاب ابوعبید و تکمله ابن قتیبه بر این کتاب، مجال سخنی فراتر در باب غریب الحدیث نمانده است. این جمله در عمل سرنوشت دانش غریب الحدیث را رقم زده است.
آثار فراموش شده
همچون آثار ناشناخته غریب الحدیث که در سده سوم از انها یاد شد، برخی نوشتهها از سده چهارم نیز در ادامه آن فهرست جای می گیرد از جمله:
غریب الحدیث از ابوبکر ابن درید {د 321ق} صاحب جمهره اللغه
غریب الحدیث از محمد بن قاسم ابن انباری {د 328ق}که تألیف آن ناتمام مانده
غریب الحدیث از قاضی ابوالحسین عمر بن ابی عمر محمد بن یوسف ازدی {د 328ق} قاضی مشهور مالکی در بغداد
غریب الحدیث از ابوعمر زاهد غلام ثعلب {د 345ق} از شاگردان ثعلب که به گفته برخی منابع، آن را بر پایه مسند احمد بن حنبل نوشته بوده.
غریب الحدیث از ابومحمد ابن درستویه {د 347ق} نحوی و لغوی مشهور اهل فسا که اثری ناتمام بود.
الابواب علی غریب الحدیث از ابواحمد محمد بن احمد عسال {د 349ق} قاضی و محدث اصفهانی
و...
(برای مشاهده ادامه فهرست به کتاب مراجع نمایید.)
غریب الحدیث ابوسلیمان خطابی
ابوسلیمان حَمَد بن محمد خطّابی {د 388ق} عالمی از بُست خراسان است، او در یک داوری در مورد کتب متعدد تألیف شده در آن دوره یادآور می شود که این کتب از حیث کیفیت تألیف و اعتبار مضامین در حد کتابهای ابوعبید و ابن قتیبه نبودهاند و برخی از آنها خللهای جدی از حیث تفسیر حدیث دارند و برخی متضمن احادیثی منکر هستند. او برای نخستین بار با رویکردی غریب الحدیثی بر دو کتاب بخاری و ابوداوود شرح نوشته است. با وجود آن که کتاب غریب الحدیث خطابی نوشتهای مستقل در این زمینه محسوب می شود، برخی منابع آن را مستدرکی بر کتاب ابوعبید و ابن قتیبه پنداشته اند. کتاب او هم اکنون در سه جلد به چاپ رسیده است. از ویژگیهای کتاب خطابی در مقایسه با نویسندگان پیشین، مباحثی در کلیات غریب الحدیث و مبانی آن است که در آغاز کتاب مطرح شده است. همچنین توجه به ضبط الفاظ روایات و مقایسههایی در این باره، گردآوری اقوال معتبر، ارائه وجوه معنایی و... از ویژگیهای کتاب خطابی است. کتاب او در ردیفی پس از کتاب ابوعبید و ابن قتیبه در باب تخریج حدیث به خصوص در سدههای اخیر پرارجاع است.
سبک لغوی نزد ازهری و ابوعبید هروی
ابومنصور محمد بن احمد ازهری {د 370ق} لغتشناس بزرگ اهل هرات که تهذیب اللغه او از اثرگذارترین واژهنامههای عربی در سدههای متقدم هجری است. تهذیب اللغه یک واژهنامه عمومی برای لغات عربی است اما توجه ویژهای که مؤلف به احادیث در این کتاب دارد موجب ارتباط آن با تاریخ غریب الحدیث نویسی گردیده است
ابوعبید احمد بن محمد هروی {د 401ق} عالم خراسانی که کتاب الغریبین او همواره موجب شهرت او بوده است. وی در خراسان رشد کرده و از مشایخی چون ابوسلیمان خطابی و دیگران بهره برده است. کتاب او متضمن غریب القرآن و غریب الحدیث است و ترتیب الفبایی دارد. او در کتاب شیوه لغویان را در پیش گرفت و از روشهای محدثان فاصله جست. ابن اثیر جزری کتاب او را هم از حیث شمول بر مطالب و هم از حیث سبک نگارش و ترتیب ستوده است. کتاب الغریبین هروی با سرعت در جهان اسلام متداول شد و آثار متعددی در پیرامون آن پدید آمد. نخست آن که در همان سده ششم تکملهای از سوی ابوموسی مدینی با عنوان المجموع المغیث و غلطنامهای با عنوان هفوات الغریبین نگاشته شد.
غریب الحدیث در سدههای پنجم و ششم هجری
با آغاز سده ششم هجری، شاهد دو رخداد مهم در محافل حدیث –به خصوص ایران- هستیم. یکی از آنها تخصصی شدن تفسیر حدیث و جدا شدن این تخصص از ضبط و روایت حدیث است. به عنوان نمونه محدثی چون زاهر بن طاهر شحامی {د 533ق} وقتی در همدان درباره معنای حدیثی مورد پرسش قرار گرفته، از پاسخ خودداری کرده و گفته که من محدثم و مفسر نیستم. رخداد دیگر برآمدن موج جدیدی در شرحنویسی بر کتب سته است، این موج شامل کسانی از اهل درایت در حوزه حدیث بود تا سنت غریب الحدیثی، البته همچنان عالمانی بودند که سنت غریب الحدیثنویسی سدههای سوم و چهارم را دوام بخشیدند.
- دوام سنت قدما در غریب الحدیث
در سده پنجم هجری فضای نوآوری به فضای تفاخر به سنت سلف مبدل شده و افتادن در دور تکرار موجب شده است تا هیچ یک از نوشتههای سده پنجم از اعتباری ماندگار برخوردار نشوند و در میان نوشتههای سده ششم نیز تنها شمار اندکی مورد توجه قرار گیرند. در این قسمت از کتاب به طور فهرست وار نوشتههای فراموششدهای از سدههای پنجم و ششم معرفی شده اند.
- غریب الحدیث نزد شارحان
از افراد مؤثر در این روند عبدالغافر بن اسماعیل فارسی {د 529ق} عالم نیشابوری است که صحیح مسلم را شرح کرده است. او همزمان در غریب الحدیث نیز چهرهای شناختهشده بود. همزمان با عبدالغافر، در فضای اصفهان نیز توسط ابوالقاسم اسماعیل بن محمد تمیمی اصفهانی {د 535ق} ملقب به قوام السنه شرح نویسی آغاز شده بود. او بر آن بوده تا برخی از آن چه را در شرح خطابی سوء فهم می پنداشت، تبیین کند. در میان شرح نویسان ایرانی که به غریب الحدیث پرداختهاند، باید از نجم الدین ابوحفص عمر بن محمد نسفی {د 537ق} صاحب کتاب القند و عالم مشهور حنفی در ماوراء النهر یاد کرد. که شرحی بر صحیح بخاری نوشته است. و در غریب الحدیث کتاب بعث الرغائب لبحث الغرائب را نوشته بود. از عالمان غرب جهان اسلام نیز باید از قاضی عیاض بن موسی سبتی {د 544ق} در این زمینه نام برد. او از نویسندگان پرکار و فعال در زمینه شرح نویسی بر صحاح و همچنین حوزه غریب الحدیث بوده است.
- الفائق زمخشری
در میان آثار باقی مانده از غریب الحدیث در سده ششم، دو نوشته تأثیر بیبدیلی از خود در تاریخ نوآوری در غریب الحدیث برجای گذاشتند، یکی از آنها الفائق فی غریب الحدیث از جارالله محمود بن عمر زمخشری {د 538ق} مفسر، متکلم معتزلی، و از چهرههای شناختهشده خراسان در حیطه ادب عربی است. او در این کتاب علاوه بر جمع و گزینش اقوال، تحلیلهایی بر دانش غریب الحدیث افزوده است. او در برخی موارد برای تقویت قول برگزیده خود به کاربردهای قرآنی یا کاربرد در احادیث دیگر تمسک کرده است. (برای مشاهده توضیحات بیشتر به کتاب مراجعه فرمایید.)
- النهایه ابن اثیر جزری
دیگر اثر ماندگار از قرن ششم هجری، النهایه فی غری الحدیث و الاثر، از مجدالدین مبارک بن محمد ابن اثیر جزری {د 606ق} است، علاوه بر النهایه، آثار متعددی در حوزه حدیث از جمله کتاب پرشهرت جامع الاصول، دارد. کتاب او عملاً استدراکی است بر آثار ابوعبید هروی و ابوموسی مدینی در غریب الحدیث. کتاب او جامع آثار پیشین در غریب الحدیث از سدههای سوم تا پنجم است. او چکیده الفائق را نیز به اثر خود افزوده است. وجه دیگری از موفقیت النهایه، افزودههای محتوایی ابن اثیر با استفاده از دانش لغوی اوست. به قدری که سیوطی درباره آن می گوید: "النهایه بهترین کتب غریب الحدیث و جامعترین آنهاست."، زیبایی تدوین و جامعیت مضمون النهایه موجب مرجع شدن این کتاب در بین کتب غریب الحدیث در سدههای بعدی شده است، چنانکه در واژهشناسی عرب، مانند لسان العرب ابن منظور و القاموس المحیط فیروزآبادی و تاج العروس زبیدی، حجم انبوهی از اقوال ابن اثیر دیده می شود. همین طور در تألیف کتاب مجمع البحرین طریحی {د 1085ه} و بحارالانوار از این اثر بهره برده شده است. النهایه حتی برای برخی مؤلفان به عنوان یک مأخذ حدیث مورد استفاده بوده است. توجه به معنای احادیث در آثار دیگر ابن اثیر به خصوص جامع الاصول کاملاً بازتاب یافته است.
غریب الحدیث در سدههای میانه و متأخر
همان طور که مطرح شد، غریب الحدیث در سدههای پنجم و ششم رو به افولی محسوس بود و در آن میان تنها مواردی استثنایی مثل الفائق و النهایه به عنوان آثاری برجسته و ماندگار مطرح شدند. افزون بر آن، حمله چنگیز به شرق جهان اسلام در 616ق آسیبی جدی به محافل جدی و به خصوص علوم نقلی مانند حدیث وارد کرد.
در سدههای 7-9ق اندک عالمانی بودند که به تحقیقاتی در غریب الحدیث شناخته بودند، از جمله می توان به شمس الدین محمد بن علی بن عبدالله یمنی {قرن 8ق} و ولی الدین احمد بن عبدالرحیم ابن عراقی {د 826ق} اشاره کرد. با توجه به شرایط این دوره، فضای انحطاط و تکرار بر دانش غریب الحدیث مستولی شد و حتی تا سده اخیر مواردی مانند الفائق و النهایه در حوزه این دانش پدید نیامده است. در ادامه فهرستی از آثار تألیف شده از سده هفتم به بعد ارائه شده است. (برای مشاهده جزئیات و فهرست به کتاب مراجعه فرمایید.)