- ۱ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۴۶
- ۹۷۵ نمایش
اولاً برای این که ما به رویکردهای انسان شناسی در قرآن بپردازیم، لازمه اش این است که ابتدا با مبانی علم انسانشناسی آشنا بشویم.
دوم این که همان طور که می گویند ژیمناستیک مادر ورزش هاست، یعنی هرکسی توی هر رشتهی ورزشی اگر قبلاً یک دوره ژیمناستیک را طی کرده باشه بدن آمادگی پیدا می کند برای انواع حرکات ورزشی، این آدم می تواند برود کونگ فو، فوتبال، کشتی، هر رشتهای که برود می تواند موفق بشود، دست کم بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران در حوزه علوم انسانی چنین اعتقادی را در مورد انسان شناسی دارند، یعنی معتقدند انسانشناسی یک ورزش آمادگی (ذهنی) است برای هرکسی که در هر رشتهای از علوم انسانی می خواهد تحصیل کند،
اشاره :
لایه شناسی متون گوناگون و استخراج لایه های قدیمیتر از بین متونی که ظاهراً تاریخ جدیدتری دارند به حدود یک قرن پیش برمی گردد . این کار در محافل غربی و در حوزه متون مختلف کلاسیک یونان و ارمنی و …نیز صورت گرفته است . در حوزهٌ جهان اسلام هم چند دههای است که با فعالیتهایی نظیر این مواجه هستیم ، با وجود این نگاهی اجمالی به تاریخ حدیث شیعه نشان میدهد که متون از دست رفته ما بسیار زیاد است .دست یافتن به متون از دست رفته به اشکال گوناگونی صورت میگیرد . در بعضی موارد اصلاً لازم نیست که ما متون از دست رفته را بازسازی کنیم، بلکه تنها آن را بازیابی می کنیم . اما بازسازی نیاز به کار بیشتری دارد و در واقع همانند حل کردن جدول است.
نام علم semiatics است. برای اولین بار در علوم انسانی در اواخر قرن نوزدهم بکار رفت. قبل از آن در نوشته های پزشکی به معنای شناسایی علامت های بیماری بکار رفته بود. این نام از ریشه یونانی semeion به معنای نشانه و علامت گرفته شده است. اگر ما فرض کنیم که اموری هستند که علامت و نشانه اند، اولین سوالی که پیش می آید این است که نشانه و علامت چه چیزی هستند. کلمه ی نشانه همواره باید مضاف الیه باشد، چیزی نشانه چیزی باشد. در واقع نشانه یک دالی است که بر یک مدلولی دلالت می کند. بنابراین در پس هر نشانه یک رابطه دال و مدلولی وجود دارد مثل یک چراغ قرمز که دلالت دارد بر این که «بایست». ما نمی توانیم نشانه ای را فرض کنیم که بر چیزی دلالت نمی کند.
تاریخ انگاره یا History of Ideas یک حوزه مطالعاتی در حیطه تاریخ تفکر است؛ و حوزه ی میان رشته ای مرتبط با تاریخ فلسفه، تاریخ علم، تاریخ ادبیات، گفتمان پژوهی و معنا شناسی محسوب می شود.
به بیان دیگر تاریخ انگاره به مطالعه تاریخی انگاره های بشر و تغییرات آن در طول زمان و در بستر فضاهای فرهنگی می پردازد، و همانند هر حوزه ی مطالعاتی دیگر، درون خود گرایش ها و رویکردهای متنوعی دارد. در حالی که از دهه های میانی قرن بیستم نقدهای جدی بر این نوع مطالعه وارد شده است. در نتیجه این نقدها، تاریخ انگاره توانسته است بسیاری از نقاط ضعف خود را ترمیم کند و بر توانایی هایش بیفزاید.
امکان استفاده از تحولات روی داده در پژوهش تاریخی در طی دهه های اخیر و گسترش مطالعات شناختی و فرهنگی در حوزه معنا، این امکان را برای تاریخ انگاره فراهم آورده است که به ابزاری کارامد در حوزه های مختلف از علوم انسانی از جمله مطالعات قرآنی تبدیل شود. در حالی که در نگاه اول، تاریخ انگاره، بسیار نزدیک به معنا شناسی تاریخی جلوه می کند؛در حالی که هم خاستگاه فلسفی و زبان شناختی و هم محوریت داشتن اندیشه انسانی و نه لفظ در این نوع از مطالعه، مسیر آن را از معنا شناسی متمایز ساخته است.
تاریخ انگاره به عنوان یک ابزار این امکان را فراهم می سازد که مسیر شکل گیری و تحولات یک انگاره در شرایط زمانی- مکانی رصد و بازشناخته شود.بنابراین ابزاری کارامد برای پژوهش های تحلیلی و هم تفسیری خواهد بود. به خصوص گسترش مطالعات میان رشته ای در طی دهه های اخیر و نیز چالش گفت و گو میان موضوعات تازه یاب در علوم انسانی با سابقه اندیشه بشری، اهمیت این نوع از مطالعه را دوچندان ساخته است.