سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

لایه شناسی متون

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ق.ظ

اشاره :

لایه شناسی متون گوناگون و استخراج لایه های قدیمی‌تر از بین متونی که ظاهراً تاریخ جدیدتری دارند به حدود یک قرن پیش برمی گردد . این کار در محافل غربی و در حوزه متون مختلف کلاسیک یونان و ارمنی و نیز صورت گرفته است . در حوزهٌ جهان اسلام هم چند دهه‌ای است که با فعالیت‌هایی نظیر این مواجه هستیم ، با وجود این نگاهی اجمالی به تاریخ حدیث شیعه نشان می‌دهد که متون از دست رفته ما بسیار زیاد است .دست یافتن به متون از دست رفته به اشکال گوناگونی صورت می‌گیرد . در بعضی موارد اصلاً لازم نیست که ما متون از دست رفته را بازسازی کنیم، بلکه تنها آن را بازیابی می کنیم . اما بازسازی نیاز به کار بیشتری دارد و در واقع همانند حل کردن جدول است.

یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی که ما در بازسازی با آن مواجهیم، منطق تنظیم متون است؛ چرا که منطق قبلی از بین رفته است و اینها را با یک منطق جدید مرتب کرده‌اند و ما باید این منطق جدید را کشف کنیم. آنچه در پی می‌آید، گوشه‌هایی از سخنان دکتر احمد پاکتچی مدرس دانشگاه امام صادق است که درباره روش‌های بازشناسی متون کهن حدیثی بیان شده است.

در آغاز لازم است که درباره ضرورت این بحث، مطالبی را بیان کنیم. وقتی ما با تلاش زیاد از لا‌به لای منابع گوناگون یک متن کهن، حدیثی را استخراج و بازسازی می‌کنیم، چه هدفی را دنبال می‌کنیم و به این ترتیب چه نیازی از نیازهای ما برآورده می‌شود؟ ما باید از دو زاویه به این قضیه نگاه کنیم. اگر بخواهیم از بعد کاربردی در حوزه علم فقه به مسأله نگاه کنیم، چیز خاصی را به دست نخواهیم آورد و این کار، ثمربخش و سودمند نخواهد بود. مثلاً اگر ما موارد منقول از کتب حسین بن سعید اهوازی را از کافی کلینی استخراج کنیم و در یک مجلد چاپ کنیم، این به درد کار فقهی نمی‌خورد؛ چون این مطلب در کافی کلینی موجود بوده است و ما دوباره آن را چاپ کرده‌ایم. اما اگر نگاه تاریخی به مسأله داشته باشیم، موضوع به کلی فرق خواهد کرد. زمانی که ما از بعد تاریخی متنی را مورد مطالعه قرار دهیم، این خیلی مهم است که بتوانیم لایه‌های مختلف آن را از هم جدا کنیم و تشخیص دهیم که مثلاً مربوط به چه مکتبی است، از چه لایه‌هایی تشکیل شده، از چه دوره‌هایی تشکیل شده، برمبنای چه تفکری شکل گرفته و شکل اصلی آن چگونه بوده است و نوع رویکرد و دیدی که ما به مسأله داریم می‌تواند متفاوت باشد و این تفاوت رویکردها می‌تواند در زمینه‌هایی ثمربخش باشد و در یک زمینه‌هایی هم ممکن است کارجالبی نباشد.

حال راجع به چگونگی این روش بحث خواهیم کرد: لایه شناسی متون گوناگون و استخراج لایه‌های قدیمی‌تر از بین متونی که ظاهراً تاریخ جدیدتری دارند، به حدود یک قرن پیش برمی‌گردد. این کار در محافل غربی و در حوزة متون مختلف کلاسیک یونان و کلاسیک لاتین و ارمنی و هم صورت گرفته است. برخی فلاسفه که به نظر می‌رسد از زمان آنها متنی بر جای مانده باشد، امروزه می‌بینیم که افکار و اعتقادات آنها از میان لایه‌های متون جدیدتر یونانی استخراج شده است، در نتیجه چندین کتاب با عنوان «متون ماقبل سقراطی» منتشر شده است. یعنی در اثر کار و فعالیت توان فرسا و ارزشمند گروهی از محققان، ما شاهد انتشار متونی مربوط به دوران ما قبل سقراط هستیم. در حالی که ما یک قرن پیش حتی تصور نمی‌کردیم که چنین متونی اکنون به دستمان برسد و بتوانیم از لابه لای آن چیزی استخراج کنیم.

یک نگاه اجمالی به تاریخ حدیث شیعه نشان می‌دهد که متون از دست رفته ما بسیار زیاد است. متونی که ما امروزه در اختیار داریم، بخش مهم آنها مربوط به قرن چهارم به بعد است و داشته‌های ما از سه قرن نخستین بسیار محدود است.

در مورد متون تاریخی هم چنین کاری صورت گرفته و توانسته‌اند از لابه لای متون تاریخی جدیدتر، لایه‌های قدیمی‌تر را استخراج کرده، به این ترتیب به متونی که گمان می‌بردند قبلاً از بین رفته و دست نیافتنی است، دست پیدا کنند در حوزه جهان اسلام هم چند دهه‌ای است که با فعالیت‌هایی نظیر این مواجه هستیم. یکی از کسانی که در این راه تلاش زیادی انجام داده، دکتر محمد عبدالسلام هارون از علمای مصر است که چند نمونه از این کار را انجام داده است. یکی از کارهای ایشان، استخراج مجموعه رساله‌هایی از «جاحظ» است که تحت عنوان «رسائل الجاحظ» به چاپ رسیده و کار بسیار ارزشمندی است. «الرساله العثمانیه» که می‌تواند برای کسی که در تاریخ فرق کار می‌کند، متن بسیار مهم و پایه‌ای باشد نیز از جمله آثار ایشان است.

یک نگاه اجمالی به تاریخ حدیث شیعه نشان می‌دهد که متون از دست رفته ما بسیار زیاد است. متونی که ما امروزه در اختیار داریم، بخش مهم آنها مربوط به قرن چهارم به بعد است و داشته‌های ما از سه قرن نخستین بسیار محدود است. اما آیا راه‌هایی برای بازیابی و بازسازی این متون وجود دارد؟ واقعیت این است که اگر ما اقدام جدی در راه بازسازی این متون داشته باشیم، به نتایج بسیار خوب و موفقیت‌آمیزی خواهیم رسید.

دست یافتن به متون از دست رفته به اشکال گوناگونی می‌تواند صورت گیرد. در بعضی موارد، اصلاً لازم نیست که متون از دست رفته را بازسازی کنیم. بازیابی و بازسازی، با یکدیگر تفاوت دارند. گاهی اوقات مشاهده می‌کنیم که یک متن کهن و قدیمی، حتی به پیکره‌اش هم لطمه‌ای وارد نشده و ظاهراً فقط نسخه‌ای از آن کتاب باقی نمانده، اما مطالب آن در یک متن دیگر و با یک تاریخ جدیدتر، اقتباس شده است و مضامین آن بدون این که خورده و شکسته شود، بازگشودنی است. به این ترتیب اگر ما بتوانیم این منبع جدیدتر را با ظرافت مطالعه و حدود منبعی قدیمی را مشخص کنیم که از کجا شروع می‌شود و به کجا خاتمه پیدا می‌کند ـ می‌توانیم کل این متن را از لابه‌لای آن متن جدیدتر استخراج و سپس کارهای تحقیقی بعدی را انجام دهیم. چنین نمونه‌هایی را در متون حدیثی شیعه فراوان داریم؛ مثلاً کتاب «قرب الاسناد» از عبدالله بن جعفر حمیری از علمای نیمه دوم قرن سوم هجری، طوری تنظیم شده که وقتی وارد آن شویم و با سبک کتاب آشنا شویم، متوجه شباهت زیاد آن به المسند احمد بن حنبل خواهیم شد. یعنی نویسنده از به وجود آوردن هماهنگی بین روایات اجتناب داشته و بیشتر به دنبال این بوده که مجموعه‌ای از احادیث را که احساس می‌کرده با کمترین واسطه به معصوم می‌رسند، جمع‌آوری کند. بنابراین پس از جست‌وجو، چند متن ناب و درجه یک را پیدا کرده و چند نمونه از این اصول اربعمائه که سند روایی آن را داشته و سند با واسطه‌های بسیار کوتاه به معصوم می‌رسیده را در کتاب خود به ودیعه گذاشته است. به این ترتیب، زمانی که شما این کتاب را می‌خوانید، متوجه می‌شوید که اصل‌ها را پشت سرهم صحافی کرده‌اند؛ در واقع هدف نویسنده هم چیزی جز این نبوده و اگر شما بخواهید تعدادی از اصول و نوشته‌های متقدم حدیثی شیعه را از این کتاب پیدا کنید، کار مشکلی نخواهد بود. در واقع شما فقط باید این متن را بازیابی کنید و احتیاجی به بازسازی ندارد. پس بازیابی بخش اول کار است که نتیجه آن به دست آوردن یک نسخه پایه است. اما در مورد بعضی دیگر از متون، کاربدین شکل نیست. بخش مهمی از متون حدیثی که در اختیار اصحاب کتب اربعه ـ کلینی و طوسی و ابن بابویه ـ قرار گرفته است، روش آنها اقتضا می‌کرده که اجزای مختلف این کتاب‌ها را خرد کنند. در این صورت ما با متنی مواجه هستیم که منطق آن از دست رفته است و فقط مواد آن باقی مانده است. یعنی فقط احادیث داخل متن را می‌توان استخراج کرد؛ ولی منطقی که احادیث را به هم پیوند زده است، در دست نیست.

بخش مهمی از متون حدیثی که در اختیار اصحاب کتب اربعه ـ کلینی و طوسی و ابن بابویه ـ قرار گرفته است، روش آنها اقتضا می‌کرده که اجزای مختلف این کتاب‌ها را خرد کنند. در این صورت ما با متنی مواجه هستیم که منطق آن از دست رفته است و فقط مواد آن باقی مانده است. یعنی فقط احادیث داخل متن را می‌توان استخراج کرد؛ ولی منطقی که احادیث را به هم پیوند زده است، در دست نیست.

در مورد مواد نیزاطمینان صد در صد از این که فلان حدیث از اصل فلان کتاب نقل شده است، وجود نخواهد داشت. پس چه راهی برای پی بردن به مسأله وجود دارد؟

گاهی اوقات ممکن است دو روایت از یک شخص، در یک باب آمده باشد که اینها یکدیگر را نقض کنند. آیا ممکن است دو روایت متناقض از یک شخص، پشت سر هم آمده باشد؟ اینها سؤالات جدی است که کسی را که می‌خواهد دست به بازسازی زند، با مشکلات اساسی مواجه می‌کند. شاید ما در همان لحظات اول به یک جواب برسیم و آن این که متونی که قابل بازیابی باشند را بازیابی کنیم، اما در خصوص متونی که پیکره آنها از هم پاشیده شده است و نیاز به بازسازی دارند، معذور هستیم و به نظر می‌رسد که این کار اصلاً شدنی نیست.

اما آیا با توجه به وضع موجود، این جواب، جواب درستی است یا راه‌هایی برای بازسازی متون وجود دارد؟

در جواب باید گفت راه‌هایی برای بازسازی متون وجود دارد؛ اما بازسازی به تخصص و مهارت و زحمت خیلی بیشتری نیاز دارد. دراین زمینه ما باید پا را از یک گام فردی فراتر بگذاریم و کارهای جمعی انجام دهیم. علت این که من چنین موضوعی را برای سخنرانی انتخاب کردم، این است که احساس می‌کنم که این گام را مثلاً دانشگاهی مثل دانشگاه امام صادق (ع) بردارد. یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی که در بازسازی با آن مواجه هستیم، منطق تنظیم متون است که ما ظاهراً به شکل یک منطق از بین رفته و غیرقابل کشف با آن برخورد می‌کنیم؛ در حالی که می‌توان این منطق را کشف کرد. منتها هرکس که می‌خواهد متنی را بازسازی کند، نمی‌تواند خود به تنهایی از صفر شروع کند و کار را انجام دهد؛ چون این کار از توان یک فرد خارج است. کاری که برای بازسازی متون صورت می‌گیرد، در واقع همانند حل کردن جدول است. اولین کاری که باید انجام دهیم این است که بدانیم متون چه فرقی با یکدیگر دارند و متنی که می‌خواهیم باز سازی کنیم، جزء کدام یک از انواع متون است؟

خوشبختانه قرائن و شواهد خیلی خوبی داریم که کمک بسیاری به ما در راه شناختن یک اصل می‌کنند. یکی از آنها تعداد نزدیک به 20 نمونه از اصل‌هایی است که هم‌اکنون هم موجود است و بررسی اصل‌های موجود، یک گواه و شاهد زنده است. اصل نویسی چیزی نیست که فقط به حوزه شیعه ربط داشته باشد و ما در حوزه حدیث اهل سنت و حتی حوزه حدیث زیدیه هم اصل نویسی داریم.

حال آیا این اصول فاقد هرگونه نظامی بوده یا این اصول ترتیب موضوعی نداشته‌اند؟ این سوال خیلی مهم است. مثلاً ما در یک معبد متعلق به سه هزار سال پیش، مقدار زیادی منگوله ریزه پیدا می‌کنیم. ما نمی‌دانیم اینها اجزای یک گردنبند بوده‌اند یا چیز دیگر؛ یعنی نمی‌دانیم این را بازسازی کنیم. اولین کاری که یک باستان شناس باید انجام دهد این است که بداند این منگوله‌ها مربوط به چه چیزی بوده است.

البته وضعیت ما خیلی بهتر از این است. یعنی ما اجزای خرد شده این متون را به نحو بسیار غنی داریم. مشکل ما این است که منطقی که اینها را پشت سرهم قرار می‌دهد، نداریم. چرا که منطق قبلی از بین رفته و اینها را با یک منطق جدید مرتب کرده‌اند. پس ما باید بفهیم که یک متن مانند اصل برچه مبنایی بوده است. مثلاً یکی از مسایلی که می‌تواند الهام بخش باشد این است که فرض کنید یکی از اصحاب ائمه به نام «مسألة بن صدقة» آن دسته روایاتی را که مستقیماً از امام صادق (ع) شنیده، نوشته است. بعد مثلاً زرارة، احادیثی را که در مسجد کوفه از امام باقر و امام صادق علیه السلام شنیده است، نقل می‌کند و ایشان هم در کلاس زرارة شرکت کرده، این احادیث را می‌نویسد. بعد به حج می‌رود و مشاهده می‌کند که محمد بن مسلم در مسجدالحرام احادیث ائمه را نقل می‌کند و اینها را هم می‌نویسد. پس مشاهده می‌کنیم که منطقی حکمفرما بوده است و ما باید به دنبال این باشیم که فرایند تألیف یک اصل را پیدا کنیم. ما این منطق را در بعضی از اصول که مطالعه می‌کنیم، می‌یابیم و یا می‌توانیم تشخیص دهیم که یک اصل در ظرف چه مدت زمانی نوشته شده است؛ یعنی اگر در یک اصل، مثلاً روایاتی از علمای کوفی وجود دارد که مربوط به دوره قبل از سال 140 است و در اواخر همان اصل روایاتی از یک عالم کوفی وجود دارد که مثلاً زمان امام کاظم (ع) را درک کرده است و یک نسل بعد از نفر قبلی است. می‌توان نتیجه تاریخی گرفت که تألیف این اصل، یک نسل طول کشیده است. در بین اهل سنت نیز نوشتن این نوع اصل نویسی و نوشتن متون فاقد ترتیب‌های موضوعی وجود داشته است؛ اما خوشبختانه ما با متونی که ترتیب موضوعی دارند هم مواجه هستیم. مثلاً از مجموع 30 کتاب متعلق به حسین بن سعید اهوازی، فقط کتاب المؤمن و کتاب زهد، در حال حاضر چاپ شده است و تنها راه دستیابی به 28 کتاب دیگر، بازسازی است. خوشبختانه بازسازی این متون کار دشواری نیست؛ به دلیل این که، این متون موضوع دارند.

اما در اینجا یک اشکال جدی وجود دارد و آن این که چه تضمینی وجود دارد که موارد منقول از حسین بن سعید اهوازی مثلاً در کتاب الصلاه تهذیب شیخ طوسی، واقعاً به نقل از کتاب الصلوة حسین بن سعید اهوازی بوده است. آیا ممکن است شیخ طوسی از منبع دست دومی گرفته باشد؟ برای این کار ابزارهایی داریم که به ما کمک می‌کنند.

یک بخش مهم از این ابزارها، اسامی است که در کتب فهرست به ما ارایه شده است. مثلاً ما با مراجعه به کتب رجال شیخ طوسی، فهرست نجاشی، رساله ابوغالب زراری و متونی از این قبیل در می‌یابیم که مثلاً متن کتاب الصلوة حسین‌بن سعید اهوازی در بین علمای بغداد با چه سندی شهرت دارد.

وقتی به تهذیب مراجعه می‌کنیم، می‌توانیم بفهمیم که آیا همین متن در اختیار شیخ طوسی بوده است یا این که او از متن دیگری استفاده کرده است.

یکی دیگر از ابزارهای کمک کننده این است که ابتدا متون اصلی و گنجینه اصلی که باید بازسازی شوند را در قالب چند رساله توسط محققان لایه‌شناسی کنیم. یعنی دقیقاً باید مشخص کنیم که مؤلف موقع نوشتن چه منابعی در اختیار داشته است. خود بنده این کار را بر روی کتاب امالی شیخ طوسی داده‌ام که به زودی منتشر می‌شود؛ یعنی کتاب امالی شیخ طوسی را لایه‌شناسی کرده‌ام که ایشان موقع نوشتن، چه منابعی در اختیار داشته است. مشابه این کار را آقای «اتان کلبرگ» در مورد آثار سیدبن طاووس انجام داده است و کتابی را با عنوان کتابخانه سیدبن طاووس منتشر کرده که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. شناسایی نقل قول‌هایی که از آثار متقدم صورت گرفته، در این مسیرکاری بسیار مهم و اساسی است، یعنی ما به یک بانک اطلاعاتی نیاز داریم که تمام نقول قول‌هایی را که در متون کهن ما وجود دارد، با ذکر آدرس و مشخصات معلوم نماید.

این کار باید به صورت جمعی صورت گیرد؛ به خصوص با وجود ابزارهایی چون رایانه و شبکه‌ها، این کار می‌تواند در یک سطح بسیار عالی و سودمند ـ البته با تصدی یک مؤسسه مانند یک دانشگاه صورت گیرد.

خوشبختانه در متون متأخر مانند متون حلّه و متون ما بعدالحلّه، نقل قول‌هایی که صورت گرفته با تصریح به منبع متن است؛ به خصوص سیدبن طاووس در این زمینه دقت بسیار زیادی به خرج داده و این بسیاری از کارهای ما را ساده‌تر می‌کند. سیدبن طاووس دقیقاً می‌گوید که این مطلب را مثلاً از اصل «زرارة» نقل می‌کنم و نسخه‌اش را در فلان جا دیدم؛ حجم این نسخه این قدر بوده، متعلق به این کتابخانه بوده و دارای این ویژگی‌ها بوده است. این شیوه بسیاری از مشکلاتی را که یک محقق با آن مواجه است، برطرف می‌کند. دیگر محققان و نویسندگان حلّه و مابعدالحلّه، نقل قول‌هایی نسبتاً صریح دارند. برای آشنایی با این سبک کار، توصیه می‌کنم کتاب «مشکوة الانوار» تبریزی را که در بردارنده نقل قول‌های صریح و بسیار وافری است و می‌تواند در بازسازی این متون بسیارکارآمد باشد، مطالعه کنید. این شروع یک بحث بود و وارد جزئیات نمی‌شویم. منظور من از مطرح کردن این بحث، ایجاد انگیزه در دوستان در مسیر رساله‌ها و حرکت‌های پژوهشی بود. والسلام علیکم و رحمة الله


پیام صادق ـ شماره36 ،مرداد و شهریور 1380

دکتر احمد پاکتچی

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی