(با تکیه بر کتب تخصصی رشته الهیات (فقه - فلسفه - علوم قرآن و حدیث)
پاورپوینت مربوط به جلسه
حجم: 73.1 کیلوبایت
- ۰ نظر
- ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۶
- ۱۴۰۸ نمایش
(با تکیه بر کتب تخصصی رشته الهیات (فقه - فلسفه - علوم قرآن و حدیث)
پاورپوینت مربوط به جلسه
حجم: 73.1 کیلوبایت
با تکیه بر کتب تخصصی رشته الهیات (فقه - فلسفه - علوم قرآن و حدیث)
پاورپوینت مربوط به جلسه
حجم: 85.6 کیلوبایت
تقطیع در علم حدیث به معنای هم قطعه قطعه کردن و هم بریدن و کوتاه کردن حدیث است. محدثان نیز به اعتبار همین دو معنا، در دو موضع مختلف به کار برده اند، به معنای تلخیص کردن یا انتخاب بخشی از حدیث، و به معنای قطعه قطعه کردن و توزیع قطعات مختلف حدیث در ابواب.
در این جا به هیچ واژهای به واژه دیگر تبدیل نشده، بلکه رخدادی اتفاق افتاده که می تواند از نوع قلب و جابجایی کلمات درون جمله، افتادن کلمات یا افزوده شدن آنها باشد. بخش مهمی از این قلبها ممکن است تغییر محسوسی در معنا پدید نیاورد. جابجایی معطوف و معطوف علیه، تفاوت در لف و نشر، جابجایی میان مبتدا و خبر، تبدیل جمله فعلیه به اسمیه یا عکس آن و... از مواردی هستند که تغییر محسوسی در معنا اتفاق نمی افتد، اما مواردی هم وجود دارد که در آنها قلب کلمات می تواند به تغییر معنا منجر شود. در ادامه بحث قلب، مواردی را بایستی متذکر شد که قلب در سطحی فراتر از کلمه، یعنی در سطح بین جملات رخ می دهد. (رک: کتاب)
- بررسی نمونههای زیادت و نقصان
1- چیستی فقه الحدیث
2- نقش لفظ در نقل حدیث
3- چیستی نقل به معنا
فصل دهم: تحریف در مقیاس کلمات
درباره نوشتار عربی در سدههای نخست هجری، این نکته روشن است که نقطه در آغاز،در این خط وجود نداشته و با وجود آغاز کاربرد نقطه از اواخر سده نخست هجری، تا سده پنجم هجری همچنان استفاده از نقطه در نوشتار محدود بوده است. اگر حرف عربی را با حذف نقطهها در نظر بگیریم، کلاً 15 حرف پایه وجود دارد که باید همه نیاز خط عربی را تأمین کند؛ از این میان 6 پایه یگانه و 9 پایه مشترک هستند و 13 حرف با نقطه ساخته شدهاند، بنابر این مسأله نقطهگذاری به دو شکل در مواجهه با نسخههای کهن، منجر به تغییر حروف می تواند بشود، بر این اساس مثال هایی در باب تبادلهای نقطهای در کتاب زده شده است (عروس/عروش – تنعر/تیعر – تختموا/تخیموا و...- دغر/ذعر – رمازه/زماره و...)
طیف گستردهای از تصحیفات رخ داده در احادیث از حد جابجایی نقطه فراتر رفته و در آن پایه حروف به سبب شباهت به یکدیگر تبدیل شده اند،
تصحیف در اصل اشاره به گونههایی از آسیب در نقل است که از انتقال کتبی و بر اساس تکیه بر متون نوشتاری -بدون آنکه شنیداری رد میان باشد- برخاسته است. محدثان در تصحیف، تحریف را ناظر به مواردی دانسته اند که واژه یا عبارت با تصرفی در اصل رو به رو شده باشد و در مقابل آن لحن را ناظر به خطاهای تلفظی چون تخفیف و تشدید یا اعراب نابجا دانستهاند. ابوسعد سمعانی، تصحیف را به خطا در نقطهگذاری و تحریف را به خطا در شُکل بازگردانده است، از آن پس این تعریف فراگیر شده است. در کتاب حاضر تصحیف به معنای تغییرات در ضبط کلمات که در آن خطا از نوشتار برخاسته باشد، لحن به تغییرات در ضبط کلمات از حیث حرکتگذاری و اعراب، و تحریف به معنای هر نوع "تغییر" به کار رفته که ناشی از تصرف در تلفظ یا نوشتن کلمات یا ترکیبی از کلمات باشد. بر این نسبت تحریف نسبت به تصحیف و لحن عموم مطلق است. تقسیماتی نیز در بین محدثان در مورد تصحیف صورت گرفته که در کتاب به آنها اشاره شده است.
بیتردید سده سوم هجری اوج درخشش علم غریب الحدیث و تألیف در این باب است. در این باره ابن قتیبه معتقد بود که پس از کتاب ابوعبید و تکمله ابن قتیبه بر این کتاب، مجال سخنی فراتر در باب غریب الحدیث نمانده است. این جمله در عمل سرنوشت دانش غریب الحدیث را رقم زده است.
همچون آثار ناشناخته غریب الحدیث که در سده سوم از انها یاد شد، برخی نوشتهها از سده چهارم نیز در ادامه آن فهرست جای می گیرد از جمله:
غریب الحدیث از ابوبکر ابن درید {د 321ق} صاحب جمهره اللغه
ابوعبید قاسم بن سلام خزاعی {د 224ق} فقیه، محدث، قاری و لغتشناس برجسته خراسانی است که آثار پرشماری از او در حوزههای مختلف دانش از او بر جای مانده است. از کسانی چون یحیی بن سعید قطان، معمر بن سلیمان نخعی دانش آموخت. وی در حدود 18 سال در سمت قاضی شهر طرسوس بود. و عملاً ثغور شام به محل تعلیم و تألیف او تبدیل شد. سفرهایی به حجاز و مصر داشته و سالهایی را در بغداد گذرانده است.
- دانش ادبی و زبانی ابوعبید
او در دو مکتب کوفه و بصره به فراگیری علوم ادب از نحو و لغت و غیر آن پرداخت، در شمار استادان کوفی وی نام بزرگانی چون علی بن حمزه کسایی، یحیی بن زیاد فراء، ابوعمرو شیبانی و... در میان استادان بصریاش نام کسانی چون ابوزید انصاری، ابوعبیده معمر بن مثنی، اصمعی، نضر بن شمیل مازنی و... دیده می شود که غالباً چهرههایی شناخته شده در غریب الحدیث محسوب می شوند.
ابوعبیده معمر بن مثنی {د ح 210ق} از راویان و لغتشناسان بنام در اوایل عصر عباسی است، او از آغازگران تدوین در اخبار عرب بوده و به عنوان چهرهای شاخص در روایت اشعار و اخبار عرب شناخته می شده است. وی در بصره می زیسته و از رجال نامداری چون ابوعمبر بن علاء، یونس بن حبیب، قتاده بن دعامه و رؤبه بن حجاج دانش آموخته است، به لحاظ مذهبی ظاهراً متعلق به شاخهی صفریه از خوارج است، تکنگاری هایی از وی در لغت مثل کتاب الزرع، کتاب الحمام و... به ثبت رسیده است، کتاب الخیل نیز از وی باقی مانده است. تحلیلهای فراتر از بحثهای لغوی و نحوی وی را می توان در کتاب مجازالقرآن وی مشاهده کرد، سرانجام باید از کتاب غریب الحدیث وی نام برد که نخستین اثر در حوزه این دانش محسوب می شود، نوشتهاند که این کتاب نوشتهی کوچکی بیش نبوده ولی اقوالی از ابوعبیده در کتب بعدی غریب الحدیث نقل می شود که بسیاری از آنها برگرفته از درسهای شفاهی او بوده است.
- مبانی ابوعبیده در غریب الحدیث
توجه به بافت سخنان در توضیح واژهها و ترکیبهای غریب در احادیث، پیجویی و اهتمام وی به فرهنگ جاهلی به سبب این که وی از بزرگترین راویان اخبار عرب بوده است، از ویژگیها در کار ابوعبیده است. توضیحات او نشان از تجربه زیستن وی با اعراب و آشنایی با فرهنگ عمومی آنهاست. نکتهی دیگر در این رابطه توجه وی به ظرافتهای رسوم در عهد جاهلی بوده است. برخی از نسبتهایی که به ابوعبیده به لحاظ مبانی کار می دهند نیز از نظر مؤلف کتاب مورد تأمل است، از جمله دیدگاه منسوب به وی در باب واژههای قرآن که اساساً نافی وجود واژگان غیر عربی در قرآن بوده است.