مروری بر کتاب فقه الحدیث (با تکیه بر مسائل لفظ) 12
فصل دوازدهم: تحریفات عبارتی در حدیث
تقطیع حدیث
تقطیع در علم حدیث به معنای هم قطعه قطعه کردن و هم بریدن و کوتاه کردن حدیث است. محدثان نیز به اعتبار همین دو معنا، در دو موضع مختلف به کار برده اند، به معنای تلخیص کردن یا انتخاب بخشی از حدیث، و به معنای قطعه قطعه کردن و توزیع قطعات مختلف حدیث در ابواب.
- تقطیع به اختصار
این قسم تا اندازهای ریشه در ماهیت حدیث دارد؛ چنان که در اصل ماهیت حدیث گزینش وجود دارد، دلیلی نیز نمی توان نشان داد که ثانیاً امکان گزینش از سخنان گزیده شده وجود نداشته باشد. باید توجه داشت که این گزینش، عملی اجتهادی است و از همین رو در طی سدههای نخستین درباره حکم آن مناقشاتی وجود داشته است. تا عصر متأخران صحابه، حساسیت درباره تبعیت از عین لفظ حدیث دستنیافتنی می نموده است، در نسل تابعان در سالهای انتقال به سده دوم هجری، در بین برخی از تابعان (مکه) همچنان کاستن عبارتی از حدیث تحمل می شده است، اما جوازی برای افزودن چیزی به حدیث وجود نداشته است، اما در همان عصر کسانی در کوفه و یمامه بر نهی از اختصار تأکید داشتند. در اواسط سده دوم هجری، مسأله اختصار حدیث با دقت و حساسیت بیشتری مورد بحث قرار گرفت، برخی ادیبان مدعی بودند که اختصار حدیث پیامبر حلال نیست، اما رویکرد اصحاب حدیث در این مورد واقعبینتر بود و بیشتر به دنبال نوعی تفصیل می گشت.(برای مشاهده جزئیات این تفصیل ها رک: کتاب). در اوایل سده سوم هجری، در دورهی برآمدن اصحاب حدیث متأخر در بغداد، همچنان مسأله تقطیع به اختصار از مسائل مطرح در محافل محدثان بوده و تعدیل دیدگاهها در مورد آن ادامه داشته است. (برای جزئیات رک: کتاب) در مجموع این مواضع که از سختگیرترین نقادان اصحاب حدیث متأخر صادر شده بود، ناظر بدان بود که اختصار حدیث در حد یک ضرورت تحمل شود، هرچند توصیه عمومی بدان نمیشد. در سدهی پنجم است که خطیب بغدادی موضع خود را در این باره که صورتی منقح از تفصیل پیشینیان است را صریحاً بیان می کند. (رک: کتاب) در سدههای بعد این موضع خطیب بغدادی است که عملاً مبنای عمل قرار گرفته است. گفتنی است که با شکلگیری کتب درایه امامی، موضعی مشابه با مواضع یادشده در خصوص جواز تقطیع به شرط عدم خلل در معنا در بین عالمان امامیه دیده می شود. در برخی موارد کاملاً ویژه مانند نهج البلاغه، اختصار و تقطیع بر مبنای ترجیحهای ادبی و نه معنایی صورت گرفته است. همین مسأله در بین شارحان نهج البلاغه این احساس را به وجود اورده که با ملاک های اصحاب حدیث نمی توان به ارزیابی تقطیعهای سید رضی در این کتاب پرداخت.
- تقطیع به توزیع
این نوع تقطیع عبارتست از آن که حدیثی از نظر موضوعی در بردارنده مطالبی با موضوعات متنوع باشد و مؤلف کتابی از کتب حدیثی، آن حدیث بلند را قطعه قطعه و از نظر موضوعی در باب متناسب با خود توزیع کند. بحث از این قسم تقطیع، دیرتر از بحث تقطیع به اختصار آغاز شده است و مطرح شدن آن مربوط به دوره تدوین کتب و مصنفات حدیثی است. در نقل قول های اصحاب حدیث سده دوم، دیده نمی شود که به طور نظری به جواز یا منع چنین تقطیعی پرداخته باشند، ولی مصنفات سده دوم، عملاً از این روش بهره گرفتهاند. البته در مقابل، بر اساس نقل ابوبکر خلال از احمد بن حنبل(د.241)، وی با تقطیع متن حدیث هرچند برای توزیع مخالف بوده است. پرهیز وی از نوشتن کتب باب بندی شده بر اساس موضوع و روی آوردن او به سمت مسندنویسی نمودی از این دیدگاه وی است. تقطیع به توزیع در عمل مبنای اصلی مصنفی مانند بخاری (د.241) در صحیح خود بود. نویسندگان دیگر نیز این روش را به کار گرفتهاند. از جمله ابن حجر عسقلانی معتقد است بخاری در مواردی تقطیع حدیث را جایز می داند که آنچه را جدا می کند به ماقبل و مابعد متعلق نباشد. در صحیح بخاری مکرراً دیده می شود که وی حدیث واحدی را در موضعی به صورت تقطیع شده و در موضع دیگر کامل آورده است، یا دو تقطیع از یک حدیث را در دو موضع از کتابش آورده است. (برای نمونه، رک: کتاب). برخلاف بخاری، شاگردش مسلم (د.261) چنین شیوهای را در تقطیع روا نمی داشته است. برای مشاهده موضوع نعیم بن حماد مروزی (د.288) به کتاب مراجعه کنید.
در مجموع می توان گفت که تحمل یا عدم تحمل تقطیع به توزیع، عملاً تابعی از پذیرش یا عدم پذیرش تبویب و تدوین بود، حتی کسی مثل مسلم که به رفتار متفاوتی نسبت به بخاری شهرت یافته بود، در عمل چارهای جز تقطیع نداشته است و تنها در این باره دقیقتر و حساستر از بخاری عمل کرده است.
در سده هفتم، به هنگام بازنگری در مباحث علم الحدیث، ابن صلاح با تکیه بر عملکرد پیشوایان اهل حدیث در این باره، جواز تقطیع به توزیع را ترجیح داده است.
بحثهای عالمان بعدی در این مبحث، تنها در حد حاشیهای بر این مواضع است.
- تقطیع سبب ورود
مقصود در این جا آن گونه از تقطیع است که در آن موضوع حدیث اصلی، بازگو کردن روند یک ماجراست که در خلال آن ماجرا عبارتی گفته شده است، که در آن عبارت مورد نظر باقی بماند و کلیت ماجرا حذف گردد.
n گذاری بر دانش سبب ورود
اصطلاح سبب ورود در تناظر با اصطلاح علوم قرآنی سبب نزول ساخته شده است، و همواره این تلقی وجود داشته است که همانند ارزش تفسیری سبب نزول در فهم آیات قرآن، سبب ورود نیز در فهم حدیث مؤثر است. از همین رو این موضوع مورد توجه عالمان در سدههای مختلف بوده است و آثاری با همین عنوان در این مورد تألیف یافته اند. (برای مشاهده آثار رک: کتاب ص328 و 329). با وجود تألیفات، به هرحال آن طور که شایسته بوده است، به این علم پرداخته نشده است.
n نمونه هایی از تقطیع سبب ورود
برای مشاهده نمونهها رک: کتاب،/ یکی از نمونهها در مورد حدیث غدیر است.
- اسباب و انگیزه های تقطیع
علاوه بر تقطیع به قصد انتخاب و تلخیص، و تقطیع به قصد تبویب، باید از سبب دیگری که آن اسقاط قسمتی از حدیث در استنساخ است یاد کرد. از مهمترین انگیزههای دیگر در تقطیع، تقطیع به منظور سانسور است، که می تواند برآمده از ملاحظات سیاسی، اجتماعی، یا روابط بین فرق مذهبی بوده باشد. (برای مشاهده نمونه، رک: کتاب) نمونهای از سانسور با هدف پیشگیری از تنش را می توان در تدوین نهج البلاغه سید رضی بازجست.(رک: کتاب ص345). تقطیع با هدف سانسور در راستای باورها و تعصبات فرقهای، نمونههای گستردهای در صحیح بخاری دارد. (رک: کتاب سیری در صحیحین)
- تقطیع و تخریب در معنا
مسألهی تأثیر تقطیع در فهم حدیث به خصوص در سدههای اخیر –در منازعات اخباری و اصولی در محافل امامیه- مورد توجه قرار گرفته است. (رک: کتاب ص327) با وجود آن که در بسیاری از تقطیعهای صورت گرفته، معنای قطعهی بازمانده در اثر تقطیع تخریب نشده است، اما به هرحال تقطیع ماهیتاً رفتاری پرخطر است و حتی در مواردی که عالمان بنام دست به تقطیع احادیث زدهاند، گاه معنای اصلی با خلل روبه رو شده است. (برای نمونه رک: ص 349)
زیادت و تجمیع در حدیث
- افزودن حواشی به متن
افزوده شدن یک جمله به متن اصلی که در اصل به عنوان یک حاشیه میان سطور یا کنار صفحه نوشته شده و در اثر یک اشتباه در نسخهبرداری یا قرائت وارد متن اصلی شده است. حواشی می تواند از سنخ عبارات تفسیری، نسخه بدل و حواشی از سنخ مقابله با منبعی دیگر باشد، که هر سه می تواند در افزودهها بر حدیث رخ داده باشند.
n تداخل حواشی تفسیری
برای مشاهده نمونه رک: ص352 – حدیثی از الاستبصار شیخ طوسی
n تداخل نسخه بدلها
برای مشاهده نمونه رک: ص354 – حدیث الزبیب
n تداخل مقابله با منابع دیگر
برای مشاهده نمونه رک: ص355 – نمونه بخشی از عهد منتسب به امام علی علیه السلام خطاب به مالک اشتر است.
- تجمیع متفرقات
همزمان با شکلگیری پدیدهی تدوین در محافل حدیث، اقدام جهت گردآوردن احادیث پراکنده و جمع کردن آنها در قالب یک جزء یا کتاب حدیثی، در دستور کار محدثان قرار گرفته است. آن چه در این فرایند می تواند به نوعی تصرف و تحریف بینجامد، صورتی است که کتاب در اصل توسط یک مؤلف از احادیث متفرق گردآمده باشد، اما صورت آن چنان باشد یا گروهی از اهل حدیث چنان انگارند که آنچه به عنوان یک جزء حدیثی در پیش روست، یک حدیث پیوسته با هویت واحد از سنخ احادیث طوال است. برای نمونه رک: ص356 – "متن مشهور به حدیث اربعمائه" – متن نثرالدرر منسوب به امام صادق علیه السلام.
گونهای دیگر از تجمیع نیز در میان متون حدیثی دیده می شود که حتی حدیثی بودن اصل متن در آنها مورد پرسش قرار می گیرد. در این گونه، ما دقیقاً با یک تألیف درایی و نه روایی مواجه هستیم. (مصباح الشریعه – تفسیر نعمانی)
اشتباه در تشخیص واحدهای حدیثی
گاه این اتفاق رخ داده که یک ناسخ در تشخیص ابتدا و انتهای یک حدیث دچار اشتباه شده است و در نتیجه دو حدیث را به مثابه یک حدیث فرض نموده و به هم متصل کرده است. به همان اندازه عکس این اتفاق نیز می تواند بیفتد. (برای نمونه ها رک: ص 360) همچنین درون یک واحد حدیثی ممکن است مرزهای میان اسناد و متن به سبب تصحیف گم شده باشد. (برای نمونه رک: ص 363)
تقدیم و تأخیر عبارات
در میان تمام تصرفات ممکن در عبارت حدیث، تقدیم و تأخیر بیش از همه با رواداری نقادان روبه رو بوده است. (برای مشاهده مواضع از سده نخست هجری رک ص 364) نمونه ها در کتاب ص 365-367