مروری بر کتاب فقه الحدیث (با تکیه بر مسائل لفظ) 1
دانش فقه الحدیث
فقه الحدیث دانشی است که متصدی فهم احادیث و مسائل مربوط به آن است و می تواند معادلی برای تفسیر در حوزه دانشهای قرآنی باشد، این دانش از صدر اسلام تا کنون فراز و نشیبهای بسیاری را در مسیر رشد خود طی کرده است، با این حال تا به آن اندازه که شایسته و نیاز بوده به این دانش پرداخته نشده است. در کتاب حاضر کوشش بر آن بوده است که با توجه به خلأ موجود، از سویی نگاهی نظری به کل دانش فقه الحدیث صورت گیرد و از سوی دیگر، برخی مباحث که مواد آن موجود است، اما مبانی نظری و ساختار آن تدقیق نشده، به بحث نهاده شود.
فصل اول: واژگان فقه و حدیث
فقه از لغت تا اصطلاح
داده های موجود در مورد ریشهی لغت "فقه" قضاوت دربارهی معنای ریشهی آن را با دشواری و ابهاماتی روبرو ساخته است. هم چنان که نظایر قطعی برای ماده فقه در دیگر زبان های سامی دیده نمی شود، کاربرد اصطلاحی ماده فقه در بعد از اسلام نیز کاربرد لغوی آن را به محاق برده و متروک ساخته است. با این وجود امکان ارتباط ماده عربی فقه با ماده عبری-آرامی فقح وجود دارد که در آن زبانها به معنای باز کردن به طور عام، و باز کردن چشمها به طور خاص است. باید افزود که امکان وامواژه بودن این لغت نیز منتفی نیست.
بر پایه کاربردهای ثلاثی مجرد از ماده فقه می توان نتیجه گرفت که این ماده در معنایی بسیار نزدیک به "فهمیدن" به کار رفته است؛ این در حالی است که ماده "فهم" تنها یک بار در زبان قرآن به کار رفته است که در آن موضع نیز از معنای معهود و متأخر خود قدری فاصله دارد؛ گویی ماده فهم در زبان عربی پس از قرآن، به زودی جای ماده فقه را گرفته و همزمان ماده فقه روی به اصطلاح شدن نهاده است. در عموم کاربردهای قرآنی ماده فقه به معنای مطلق فهمیدن به کار رفته و متعلق آن امور عرفی و روزمره است، اما آن چه زمینه ساز شکلگیری معنای اصطلاحی شده، این آیه است: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (122-توبه)
لازم به ذکر است که صورت ثلاثی مزید آفقَهَ به معنای "بَیَّنَ" کاربردی است که در قرآن کریم دیده نمی شود ولی لغویان سده دوم و سوم بدان اشاره کرده اند و کاربردش به اندازه ثلاثی مجردش مهجور بوده است، ماده فقه در این معنای باب افعال بسیار به معنای فقح در زبانهای عبری و آرامی نزدیک بوده است.
همچنین عبارت آغازین الفقه الاکبر منسوب به ابوحنیفه در اواسط سده دوم هجری نشان می دهد که واژه فقه از نیمه نخست همان سده به عنوان یک اصطلاح در محافل اسلامی رو به تثبیت نهاده بوده. از پایان سده چهارم هجری، نه تنها معنای لغوی، بلکه کاربردهای اصطلاحی متقدم فقه متروک شده و این واژه –در صورتی که مضاف نباشد- به علم شریعت اختصاص یافته است. البته باید یادآور شد که در کنار این کاربرد، گاه این واژه در ترکیبی اضافی به کار رفته که معنای فهم را حفظ کرده است، کاربردی که در شکلگیری اصطلاحاتی چون "فقه اللغه" و "فقه الحدیث" دیده می شود.
حدیث از لغت تا اصطلاح
واژه حدیث صفت مشبههای است ساخته شده از ماده "ح د ث" که در لغت عربی اصلاً به معنای "جدید" است. نظائر این واژه با ریشهی مشترک میان زبان های سامی با معنای نوی و تازگی نشان دهندهی قدمت کاربرد این واژه بدین معناست.
واژه عربی حدیث به دو معنای دیگر، "داستان و حکایت" و "سخن" نیز کاربرد داشته است. که بر اساس مطالعات ریشه شناسی و گونهشناسی ساخت معنا می توان نتیجه گرفت که صدها سال پیش از نزول قرآن، از ریشه مشترک سامی با صورتبندی نو، خبر از معنای باستانی حدیث (نو)، معنای حدیث (خبر) ساخته شده، سپس در برههای متأخر از همان دوره، یا مستقیماً از معنای حدیث (خبر) به طور موازی دو معنای حدیث (داستان) و حدیث (سخن) ساخته شده، یا ساخت معنای اول قدری بر حدیث (سخن) پیشی داشته و مرحله انتقال برای ساخت آن بوده است. آنگاه که صحابه و تابعین از حدیث، گفتار پیامبر را اراده می کردند، ناظر به معنای حدیث (سخن) بود و آنگاه که مقصودشان افعال پیامبر بود، بیشتر از آن معنای حدیث (داستان) اراده می شد. همراهی این تجمیع با واژهای با دو بار معنایی، زمینه ساز یک تماس معنایی و رسیدن به یک معنای جامع به صورت حدیث (داستان+سخن) یا به تعبیر دیگر حدیث (حدیث) گشت.