سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

فصل سیزدهم: نقل به معنا

مباحث نظری نقل به معنا

مسأله نقل به معنا یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که موجب بروز مشکلاتی در فهم حدیث می شود. نقل به معنا به معنای نقل محتوا و مضمون یک روایت بدون جمود و تکیه‌ای خاص بر واژه‌ها و صورت‌های دستوری به کار رفته در آن توسط معصومِ گوینده است.

-      سابقه نقل به معنا

در دوره‌ی تابعان، شاهد آرای گوناگونی درباره جواز یا عدم جواز نقل به معنا در احادیث هستیم. در این بین، اختلافات به وجود آمده میان تابعان بصره، به پیشوایی حسن بصری از یک سو و ابن سیرین از سوی دیگر بیشتر خودنمایی می کند. حسن بصری با این تلقی که عالمان پیش از ایشان نیز همواره نقل به معنا کرده‌اند، به ابقای این شیوه اصرار داشت. این اختلاف در میان اتباع تابعان نیز ادامه پیدا کرد؛ اما به تدریج دیدگاه ابن سیرین که با تخصص حدیثی بیشتر سازگاری داشت، بر محافل حاکم شد. هرچند در دوره محدثان، بر ضبط الفاظ احادیث تأکید گردید، اما به دلیل رواج نقل به معنا در دوره صحابه و تابعین، آنچه به دست محدثان رسیده بود، در بسیاری از احادیث بیشتر نقل به معنا شده بود. علاوه بر این، در دوره‌های بعد از تابعین نیز تمامی محدثان نقل به لفظ را مبنای عمل خود قرار نداده بودند. همچنین در میان محدثان امامیه، در میان شاگردان امام صادق علیه السلام و ائمه پس از ایشان، احساس آزادی در نقل به معنا وجود داشته است.

-      علل نقل به معنا

باید گفت هرچقدر به زمان صحابه نزدیک می شویم، اقوال پیامبر برای آنان جنبه خاطره دارد و از آنجا که به ارتباطی دو سویه مربوط می شود، بیش از آنکه متن آن در فهم دخیل باشد، بافت در فهم دخیل است، از همین رو اساساً پایبندی به لفظ چندان موضوعیت ندارد. در نسل‌های بعد هم به نظر می رسد ارتباط مستقیمی میان اقدام به نقل به معنا با مأموریتی وجود دارد که تابعی برای خود قائل بوده است. (رسالتِ حمل) اما برای کسانی که مواجهه آنان با حدیث نه با رسالتِ حمل، بلکه با رسالت فهم بوده، جمود بر لفظ نه تنها غیر لازم، بلکه حتی در مواردی مخل بوده است.

در جمع بندی می توان گفت برخی انگیزه‌ها مانند کوشش برای خوانش سنت نبوی در بافت زبانی روز می تواند ضرورت نقل به معنا را اقتضا کند، اما انگیزه‌های دیگر مانند یاری نکردن حافظه تنها مجوزی برای نقل به معنا بوده است.

-      جواز نقل به معنا نزد اهل سنت

در مورد جواز نقل به معنا برخی احادیث در منابع اهل سنت وار شده که در جوامع حدیثی از آنها اثری دیده نمی شود و فضای گفتمانی عصر پیامبر نیز اقتضای مطرح بودن چنین بحثی در آن عصر را ندارد. (برای مشاهده نمونه رک: ص372) در این باره قابل اعتمادترین روایات، آن است که از زبان تابعین و اتباع تابعین آمده است، از آن رو که می دانیم مسأله در عصر آنان کاملاً مطرح و محل مناقشه بوده است. (برای مشاهده مواضع رک: ص374)

از سده سوم هجری و با اقتدار یافتن اصحاب حدیث متأخر، پافشاری بر نقل به لفظ و منع از نقل به معنا در محافل محدثان روی به غلبه نهاده است. در این جا جا دارد از بخاری، صاحب معتبرترین صحیح اهل سنت یاد شود که قائل به جواز نقل به معنا بوده است. این عملکرد به گفته ابن حجر عسقلانی به دو سبب بوده است: نخست آن که وی کتاب را در طول سفرهایش نوشته و از همین رو بر حافظه اعتماد بسیاری کرده است، بر خلاف مسلم که کتابش را در موطن خود نیشابور نوشته است. و دوم این که بخاری نسبت به استنباط فقه الحدیث از احادیث کتابش اهتمام داشته و همین امر او را واداشته است تا بیشترین تمرکزش بر روی معانی و موضوعات باشد. نهایتاً چنانکه خطیب بغدادی نیز اشاره دارد، به دنبال اصل بحث درباره جواز یا عدم جواز نقل به معنا، نوعی قول به تفصیل نیز در میان عالمان سده‌های متقدم پدید آمد. (رک: ص375)

-      جواز نقل به معنا نزد امامیه

عالمان امامیه نیز از عصر امام صادق علیه السلام به جد درگیر مسأله نقل به معنا بودند. در منابع اهل سنت نام شخص امام صادق علیه السلام در شمار آن گروه از عالمان جای گرفته که قائل به جواز نقل به معنا بوده‌اند و تأیید آن در منابع امامیه نیز دیده می شود. (برای مشاهده روایات رک: ص376 و 377) به عنوان نمونه از روایت (أَعْرِبُوا حَدِیثَنَا؛ فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ) دو برداشت امکان دارد؛ نخست این که یک راوی در مقام نقل روایت معصومین از دو حال خارج نیست، ناقل به لفظ و ناقل به معنا: در حالت اول، راوی سعی در حفظ صورت اصلی حدیث داشته و خود را ملزم به نقل به لفظ می نماید؛ در این حالت، دستور صادر شده در این روایت لغو خواهد بود، پس دستور به حالت دوم بازمی گردد که راوی به نقل به معنا مبادرت می ورزد. برداشت دیگر می تواند آن باشد که دستور به اعراب مربوط به راویانی است که حدیثی را شفاهاً از ائمه نقل می کنند و در عین پایبندی به لفظ حدیث در واژگان و ترکیب آنها، قواعد اعرابی را در آنها رعایت نمی کنند، در این حالت تجویزی نسبت به نقل به معنا در حدیث دیده نمی شود.

از تمامی روایات مطروحه به طور مشهور چنین نتیجه‌گیری می شود که اول: مطلوب آن است که راویان احادیث، تلاش خویش را در جهت حفظ صورت اصلی احادیث به عمل آورند؛ ثانیاً اگر برخی از راویان بنابر دلائلی همچون ضعف حافظه- به نقل به معنا سوق یابند، می بایست به دو نکته اساسی توجه نمایند: نخست آن که بایستی هنگام نقل به معنا، در حفظ محتوا و مضمون روایت کوشا بود و از بروز هرگونه خلل در معنا بپرهیزند؛ و دوم آنکه بایستی به فصاحت کلام تولید شده توسط خویش نیز توجه نمایند.

 

گذاری بر مواضع نقل به معنا

-      نقل به معنا در سطح واژگان

بروز نقل به معنا در سطح واژگان، پربسامدترین گونه‌ای است که حدیث‌پژوه در مطالعه روایات با آن مواجه می گردد. در این حالت راوی ساختار جمله را کم و بیش حفظ کرده است. شاید وجود دو تفاوت میان سطح واژگان و سطح نحو در زبان، زمینه‌ساز پربسامد بودن نقل به معنا در سطح واژگان باشد: نخست آن که به طور کلی از منظر زبان‌شناسی تاریخی، نظام نحوی بسیار کندتر از نظام واژگانی تغییر می کند و دیگر آن که پدیده اصطلاح شدگی که یکی از زمینه‌های نقل به معنا در احادیث است، تنها در سطح واژگان و نه در سطح نحو رخ می دهد. (برای نمونه رک: کتاب ص379-381)

-      نقل به معنا در سطح جمله

در بسیاری از موارد نقل به معنا در سطح ساختار جمله نیز دیده می شود، مقصود در این جا مبادرت راوی به اعمال برخی تغییرات در ساختار دستوری حدیث است. (برای نمونه: رک: ص 382 و 383 کتاب) برای مشاهده بحث گسترده تر در باب نقل به معنا، رک: کتاب فقه الحدیث، مباحث نقل به معنا، از همین مؤلف.

 

 




 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی