سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

منبع شناسی حدیثی

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۲ ب.ظ

منبع شناسی حدیثی

  

یکی از توانایی های لازم برای یک دانشجوی علوم قرآن و حدیث، منبع شناسی است، این مساله همواره برای دانشجویان این رشته مطرح بوده و سوال هایی را ایجاد می کرده است، سوال در مورد این که چگونه و با چه روشی بایستی یک دانشجو منابع مهم حدیثی و تفسیری و... را بشناسد، مطالب ذیل در مورد منبع‌شناسی حدیثی و برگرفته از گفتگویی با استاد احمد پاکتچی در این باره است:

-       گاهی دوستان رشته علوم قرآن و حدیث برای آشنایی با منابع شروع می کنند به خواندن یک کتاب، مثلاً کافی یا نهج البلاغه یا کتب تفسیری و...، از ابتدا شروع می کنند و ادامه می دهند، گاهی هم وسط کار رها می کنند و ادامه نمی دهند، ولی چگونه می توانیم به طور روشمند با کتاب مواجه شویم و چیزهایی که لازم است در مورد یک کتاب بدانیم را بدانیم؟

 

نکته‌ای که در این جا باید به آن توجه کرد تفاوت بین منابع حدیثی و منابع تفسیری است، منبع شناسی در آن ها با هم متفاوت است، اجازه بدهید فعلاً فقط به منبع شناسی حدیثی بپردازیم، که البته منبع شناسی حدیثی دردسر و پیچیدگی بیشتری دارد، چرا که در مورد منبع شناسی تفسیری کتاب هایی مثل التفسیر و المفسرون مرحوم معرفت، کتاب آقای ایازی[i] و... کار را آسان کرده اند ولی در مورد منبع شناسی حدیثی کمتر این کار صورت گرفته.

ضرورت این که منبع شناسی ما باید خوب باشه بر کسی پوشیده نیست، ما باید به عنوان دانشجوی این رشته منابع را بشناسیم،

منبع شناسی در دو سطح

منبع شناسی به دو معنا، یک معنا این که کتب حدیثی را باید کلاً و اجمالاً بشناسیم، یک معنای دیگر این که بعضی از کتب حدیثی را باید خیلی بشناسیم، مثل کافی، کافی جزء کتاب هایی نیست که ما در دسته اول بگذاریم و بگوییم همین که متوجه بشویم نویسنده‌اش کیست، در چه قرنی می زیست و... خب دیگر تمام،

به نظر می رسد که ما یک سری از کتاب ها را باید بگذاریم در اولویت یک، یعنی آن ها را باید بخوریم نه این که بخوانیم! علاوه بر آن شما این را هم در نظر بگیرید، که باید یک جوری بخوانیم که 30 سال بعد هم یه چیزهایی یادمان باشد، این لازمه اش این است که انسان وقت بگذارد، ور برود، تا 20 سال بعد از 10 تا 3 تاش یادش باشه، آشنا بودن با کافی کافی نیست، یعنی این کتابی است که چند بار باید خواندش، نه یک بار، نمی گویم تا آخر روضه کافی، ولی حداقل اصول کافی را باید یک دور خوانده باشید، ولو این که من روضه کافی را هم توصیه می کنم،

سه تا کتاب دیگر از کتب اربعه، این جوری خواندنش فایده ندارد، اولاً همه‌اش احادیث فقهی است، دوماً خیلی‌هایش احادیثی است که فقها طبق‌شان فتوا نمی دهند، پس همین جوری نمی شود با آن سه تای دیگر کتب اربعه و بخش‌های فقهی کافی ارتباط برقرار کرد،

اما باز در این جا یک توصیه‌ی دیگر من دارم...

توصیه دیگر...

یکی این که بعضی از بخش های کتب اربعه بخش فقهیاتش هست که بر خلاف نگاه اولیه اصلاً به آن شکل فقهی نیست، مثلاً فروع کافی کتاب المعیشه دارد، کتاب الدواجن دارد، کتاب التجمل دارد، کتاب اللباس، کتاب الزینه و... چیزهایی که اتفاقاً این ها مسائل روزمره است، مسائل فرهنگی درش هست و توش مطالب خیلی جالبی هست که اصلاً فقها راجع بهش صحبت نمی کنند، درست است که لابلای فروع آمده ولی فقهی نیست، به خصوص کافی این حالت را دارد، چون قدیم‌تر است، سه تای دیگر حدود 50 تا 150 سال بعد از کلینی بودند و فرمت‌شان جدیدتر است، کافی از این غیرفقهی‌هایی که لابلای مسائل فروع مطرح هست خیلی دارد و باید خواندش، و خواهید دید که این ها کاملاً تأثیر می گذارد توی شناخت شما توی مباحث اسلامی.

فقه...

اگر توصیه خود بنده را بخواهید، من خودم اعتقادم این نیست که ما بتوانیم علوم قرآن و حدیث را جدا کنیم از فقه، واقعیت این است که این ها همیشه با هم گره خورده بودند، بد نیست که یه کاری تو برنامه تون بگذارید که یک سری کار فقهی هم روی احادیث انجام بدهید،

کتب حدیث اهل سنت

حتماً با کتب حدیث اهل سنت آشنا بشوید. اگر حوصله دارید با صحاح سته ور بروید، اگر حوصله ندارید که آن قدر وقت بگذارید فقط صحیح بخاری را ور بروید، اون هم مثل کافی، نه همه فقهیاتش؛ به هرحال این ها حدیث اند، به نظر من لازم است این کار، یک پیشنهاد بینابینی هم دارم، ابن اثیر جزری یک کتابی دارد به نام جامع الاصول، کتاب خیلی خوبی است از این جهت که آمده همه کتب سته را با همدیگه مقایسه کرده و برای کسی که می خواد با فضای کتب سته آشنا بشه و نمی خواد هم وقت بگذاره با همه کتب سته ور برود، یک راه میانبر است،

واقعاً توصیه می کنم...

من این را واقعاً توصیه می کنم، یک سری متون حدیثی مهم از شیعه، از اهل سنت، باید در برنامه شما باشد، که باهاش محتوایی کار کنید، اسنادش را کار کنید، آدمهاش را بشناسید، نگید که خب یه مشت اسم به چه درد ما می خوره، آدم یواش یواش این آدم ها را می شناسد، این ها کنار هم قرار می گیرند به تدریج برای آدم، آدم های شناخته شده‌ای می شوند.

کتاب‌شناسی حدیث

در کنار این پیشنهادم این است که شما باید با یک دوره کتابشناسی حدیث هم آشنا بشوید، یعنی یک دوره کتاب شناسی حدیث هم باید آشنا بشید، با فضای کتاب شناسی حدیث، و چه بهتر که این آشنایی شما از یک قاعده و نظمی پیروی کند. قدم اول آشنا شدن با کتاب هایی است که الان موجودند، کتاب بحارالانوار یک جلد صفر دارد که کتاب‌شناسی است، جلد صفر مال علامه مجلسی نیست، یک تعداد فضلا این را تهیه کردند، توی جلد صفر عمدتاً کتاب هایی معرفی شده که وجود دارند، دانه دانه یک کتاب معرفی می شود، یک شخصیت، بیوگرافی و... پیشنهادم این است که بعد بروید و کتاب کاغذی آن کتاب را نگاه کنید، یک ساعت، نصف روز، یقین بدانید ضرر نمی کنید، اولش را، آخرش را، فهرستش را، تورق کنید، قد و بالاش را...، می دانید چون متاسفانه یکی از مشکلاتی که نسل شما باهاش مواجه است این دیجیتال‌بازی است، دیجیتال خیلی خوبه برای کار راه‌اندازی، برای جستجو، ولی برای این که آدم با یک کتاب آشنا بشود، همه‌اش یک چیزه، همه‌اش یه فرمته، آدم نمی تواند بفهمد که این کتاب چی هست و آن کتاب چی هست، کم ندیدیم ما توی پایان‌نامه‌ها که دانشجو مقدمه کتاب را با خود کتاب اشتباه می گیره، چون خود کتاب را ندیده، همه اش توی صفحه کامپیوتر دیده،

یادداشت بردارید...

در حین این که دارید این کتاب ها را می بینید برای خودتان یادداشت بردارید، نکته هایی که برایتان جالب است، مطالبی که به نظرتان می رسد، عین نت‌برداری هایی که سر کلاس می کنید، اگر در مورد اهل سنت هم می خواهید همچنین کاری را انجام بدهید پیشنهادم این است که عین این کار را با دو تا کتابی که معرفی می کنم یه جوری با هم میکس کنید و ازش استفاده کنید، چون کتابی مثل جلد صفر بحار در اهل سنت نمی شناسم این را عرض می کنم، یک کتابی هست به نام الرساله المستطرفه، مال محمد بن جعفر کتانی، این کتاب غالب آثاری که معرفی می کند وجود دارند شاید مثلاً 70 درصدش وجود دارند، شاید فقط 30 درصدش وجود ندارند، بعد برای دسترسی به آن آثاری که وجود دارند هم، دست کم متقدمین‌شان یعنی آن هایی که تا حدود سال 430 وفات کرده باشند، توی کتاب تاریخ التراث العربی، آقای سزگین، جلد یک، که عنوانش هست علوم القرآن و الحدیث، نصف جلد یک علوم الحدیث است، آن جا هم می گوید که کدام کتاب چاپ شده، کدام کتاب نسخه خطی داره و...، توی این فضا باز می توانید یکی یکی قدم به قدم آدم ها را بشناسید.

پیشنهادم این است که ...

من خودم آن موقع که مطالعه می کردم تا آن جایی که مقدورات مالی‌ام بود و کتاب گیر می آمد کتاب را می خریدم، و عملاً این به یک کلکسیون تبدیل می شد که خودم آن را ایجاد کردم همزمان با مطالعه، نه این که آدم برود و متری کتاب بخرد،

الان خیلی راحت شده، الان شما می توانید کتاب هایی را که قدم به قدم باهاشون آشنا می شوید فایلش را تهیه کنید و این ها را به عنوان یک مجموعه معنادار برای خودتان جمع کنید، نه یک مجموعه کتابی که فقط یک ترتیب الفبایی دارد، یا یک نفر دیگه جمع کرده باشد، خودتان جمع کنید، یعنی یک روحیه‌ی کلکسیونری برای خودتان ایجاد کنید، که این به شما کمک خواهد کرد که وقتی شما دارید راجع به این کتاب صحبت می کنید یک خاطره ای از این کتاب توی ذهن شما هست

مواجهه معنادار...

و ضرر ندارد که در حد توان یک تعداد از این کتاب ها را کاغذی‌اش را هم داشته باشید، و بعد موقعی که می خواهید بهش مراجعه کنید دقیقاً می دونید به چی دارید مراجعه می کنید، کتاب را می شناسید، نه این که به صورت دیجیتال، تق تق تق، یک چیزی را می زنیم توی مکتبه اهل البیت، یک لیست بلندبالا می آورد که برای ما همه‌اش علی السویه است از اول تا آخر، همین جوری با ماوس حرکت می کنیم یک کدوم را می زنیم باز می کنه و... این خیلی مواجهه‌ی بی معنایی است با این کتاب ها، برای این که این معنا پیدا بکنه، راهش این است که این کتاب ها را خرد خرد خرد بشناسید، خودتون کلکسیونش کنید  ولو در حد این که فایلش را جمع کنید نه کتاب کاغذی را، ولی همان هم باز مفید است، خیلی بهتر از این است که آدم اصلاً خودش هیچ زحمتی نکشیده باشه در این باره، فعلاً توصیه ام همینه،

میانبر ممنوع...

و آخرین توصیه‌ام این است که هیچ راه میانبری را دنبالش نرید، برای علم راه میانبری وجود ندارد، راه میانبر در علم یعنی عدم العلم، یعنی اگر مثلاً می بینید فلان کار زحمت دارد، عیبی ندارد، داشته باشد، چون فقط در آن صورت است که یادتان می ماند، فقط در آن صورت مطلب را متوجه می شوید، اگر آن راه را نروید هیچ وقت متوجه نمی شوید، هرکسی در علم دنبال میانبر می گردد آخرش آدم عالمی از آب درنمی‌آید.

سیر تاریخی آثار...

سوال- توی جلد صفر بحار، کتاب ها به ترتیب تاریخی آمده‌اند؟

بله، البته باید توجه داشت که به علت سنخ کاری که در آن جا صورت گرفته، ممکن است آن قدر که ما روی تاریخ ها حساسیم آن ها روی تاریخ ها حساس نباشند، ولی آن هم راه خیلی ساده‌ای دارد، یعنی شما خودتان می توانید یک جدولی از این آدم ها تهیه کنید، یک ترتیب تاریخی بهش بدهید و بعد با ترتیب تاریخی خودتان شروع کنید آن جلد صفر را کار کردن، اتفاقاً خوب هم هست این کار، چون اصولاً هر نوع پخته‌خواری، هرچیزی که آدم حاضر و آماده ازش استفاده کنه، تهش یک نقطه ضعفه برای ما، البته الان من راهی جز این برای شما توصیه نمی کنم چون بالاخره باید از یه جایی شروع کرد ولی هر نوع کاری که شما خودتان انجام بدهید یک قدم جلویید ولو در حد مرتب کردن این تاریخ ها باشد، آن جا یک مقدار زیادی این رعایت شده، ولی حالا نه صد درصد.

انتساب کتب...

و حینی هم که دارید این کار را انجام می دهید به یک نکته هم حواستان باشه، به کتاب هایی که انتساب‌شان محل تردیده، فکر می کنم توی کتاب نقد متن من غالب این ها را راجع بهشون صحبت کردم ولی بعضی کتاب ها هست که انتساب‌شان قطعی نیست، توی همان جلد صفر بحار یک توضیحاتی در این مورد داده شده، بقیه‌اش خرد خرد در طول زمان باهاشون آشنا می شوید، اگر همین کار را بخواهید جدی پیش بروید خودش یک سال کار می برد،

چه اطلاعاتی از کتاب باید بگیریم؟

سوال- استاد این مواردی که شمردید، هر کتابی که می رویم سراغش دقیقاً چی‌اش را نگاه کنیم؟ جلدش و تعداد جلدهاش و... را؟

خب یه چیزهایی که اطلاعات فرمی کتاب است، اطلاعات کتاب‌شناختی است، هر کتاب نویسنده داره، حجم کتاب، کوچیکه، بزرگه، موضوع احادیثش، فقهیه، کلامیه، نص بر ائمه اثنی عشره، شرح حال ائمه است و... این ها را که باید ببینید، و این ها را باید یه جایی یادداشت کنید، من این را توصیه می کنم بهتان، چون آدم فقط چیزی را یادش می ماند که چیزی درباره‌اش نوشته باشد، این را به عنوان تجربه‌ی شخصی و تجربه‌ی دیگران خدمتتان عرض می کنم، حتماً یادداشت کنید، حتماً فهرستهایی ازش تهیه کنید، ولو این که آخر هم بندازیدش دور، بگید این مشق بود، هیچ اشکالی ندارد اما من پیشنهادم این است که یه کم هم محتوایی با کتاب ور بروید، یه خرده اسانیدش را نگاه کنید، قیافه‌اش را، آیا اسانید را کامل می آورد، آیا مثل تفسیر عیاشی اسانید نصفه و بریده بریده اند، یه وقت کتابی مثل اختصاص را نگاه می کنید می بینید کتاب یه حالت جُنگ‌مانند داره، کتاب از یک روند منسجم پیروی نمی کند، یه وقت هست اسانید را نگاه می کنید می بینید توش هم شیعه می بینید هم سنی، یه وقت می بینید همه شیعه اند، همه سنی اند، این ها جالبه، این ها مهمه، یه وقت کتاب را نگاه می کنید می بینید چه جالب! چرا اسانید همه تکراری اند، چرا همه به یک جا ختم می شوند؟ فرض کنید شما وقتی کتاب قصص الانبیا راوندی را نگاه می کنید به نحو غریبی احساس می کنید که غالب احادیث این کتاب با یک سند می رسند به ابن‌بابویه، تا ابن‌بابویه همه سندها تکراری است، بعد از ابن‌بابویه به بعد سند ها متنوع می شه، مشخص است که این راوندی یکی از آثار ابن‌بابویه را گذاشته جلویش و مثلاً آن را نوشته و این را فرضاً یه کم تکمیلش کرده، خب این مهمه دیگه، به هرحال یه مقدار باید ماهیت کتاب را هم شناخت که این چیه واقعاً، مثلاً موضوعاتش را یه خرده دید، به فرض مثلاً شما کتاب را می خونید احساس می کنید چقدر با روحیه غلوآمیزی نوشته شده، کتاب دیگری را می خونید می بینید نه اصلاً آن فضا این‌جا نیست، این جا فضا مثلاً رسمی و خیلی عاری از غلو و این هاست، واقعاً دستتان میاد، با تورق و رندوم بعضی احادیث را خواندن و این ها ممکنه یه سری اطلاعات دست‌تون بیاید، خب این ها را باید بنویسید، یادداشت کنید، لزومی هم ندارد که هرچیزی که قرار است راجع به این کتاب بدانید در همان مواجهه اول معلوم بشود، شما این ها را یادداشت می کنید بعد به بهانه های مختلف گذرتان به آن کتاب می افتد، بنابر این اطلاعاتتون هی بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود.

فردی یا جمعی؟

سوال- استاد ببخشید این توصیه‌تون فردیه یا جمعی؟

جمعی بهتر است، اصولاً وقتی شما هروقت بتوانید یه بحثی را به صورت مباحثه پیش ببرید هم بهتر هضم می کنید چون تبادل آرا صورت می گیرد، هم بیشتر یادتان می ماند، اگر فردی باشد کمتر یادتان می ماند، مباحثه بهتر است، حتی می توانید تقسیم کار کنید یعنی مثلاً یه کتاب را ایشان می بیند، یک کتاب را شما می بینید نتیجه‌ی کارتان را به همدیگر می گویید، یادداشت هایی که برداشتید را در اختیار همدیگر قرار می‌دهید، البته راجع به کتاب هایی که در اولویت یک نیستند.

سند احادیث؟!

-       استاد در رابطه با اصول کافی مثلاً که کلاً ریز به ریز توجه بشه، هم سند، هم محتوایی، خب حالا سند معمولاً...

مهم نیست که می فهمیم یا نمی فهمیم، فقط اسم‌ها به گوشتون بخوره، فقط اسم، الان شما اسم بنده را بلدید دیگه، چرا بلدید؟ توی حیاط دانشکده راه رفتیم، احمد پاکتچی، احمد پاکتچی، احمد پاکتچی... خب یادم مونده، به چه دلیل به یادتان مانده؟ بارها به گوشتون خورده، همین کافیه

-       پس لازم نیست به کتب رجالی مراجعه کنیم ببینیم کیه و...

توی این مرحله نه، آن یه کار دیگه است، یه وقت هست شما می گید که من می خوام تکنیک های رجالی یاد بگیرم، ببینم چه جوری می شه یک رجل حدیثی را مورد نقد رجالی قرار داد، آن یک بحث دیگری است، شما که الان آن را از من نخواستید، فقط من می خواستم یادآوری کنم که سند حدیث بخشی از حدیث است، نباید تصور کنیم که سند را که کار نداریم فقط متن را می خوانیم، از سند حدیث چیزی نمی شود فهمید ولی خوبه این اسم ها به گوش آدم بخورد، همین کافی است، من بیشتر از این انتظار ندارم، این جا ممکنه محمد بن مسلم دوهزار بار به گوش شما بخوره، حالا یه آدم دیگری مثلاً قابوس بن منذر دوبار به گوش شما بخورد، اشکالی ندارد، هر کسی به همان اندازه که اهمیت دارد توی ذهن شما اسمش می ماند دیگه؟، همین کافی است، توی اهل سنت هم خوب است که یک سری آدم های اهل سنت را شما اسمشان به گوشتان بخورد ولو این که فعلاً در حد اسم باشد،

-       استاد از این سه تایی که مطرح فرمودید یکی کتب اولویت دار مثل کافی، یکی هم ترتیب تاریخی از کتاب صفر بحارالانوار، یکی هم کتب اهل سنت ما درواقع چی کار کنیم، سعی کنیم هر سه تا را با هم انجام بدهیم؟

دوتا را با هم انجام بدهید، این که کتاب ها را یه آشنایی اجمالی به ترتیب تاریخی پیدا کنید یه پروژه است، این که چندتا کتاب را توی برنامه مطالعاتی خودتون بگذارید و بخونیدش واقعاً یک پروژه است، سه تا نیست، دوتاست درواقع، آن بحث بخاری ادامه کافی بود، و خب طبیعی است که انتظار ما این است که اول شیعه را بخونید بعد برید اهل سنت، طبیعیه.

آدم یادش می ره!

-       استاد در مورد قسمت اولش که فرمودید زیاد باید بخونید، راستش من شروع کرده بودم خواندن اصول کافی را، ولی بعد از مدتی آدم احساس می کنه که یادش می ره، مثلاً من امروز که صفحه 50 را می خونم یادم نیست که چند روز پیش صفحه 20 چی بود...

یک دلیلش ننوشتنه، یک دلیلش این است که بالاخره کتاب اصول کافی، کتاب، کتاب است، هر کتابی، باب، باب است و مثل هر کتاب دیگری شما باید بین آن احادیث و آن موضوعی که دارید می خونید ارتباط برقرار کنید دیگه، بگویید موضوع بحث امروز ما مثلاً مبحث طینت است، طینت یکی از فروع بحث ایمان است مثلاً و قاعدتاً باید سعی کنید این را درک کنید که منظور کلینی از کتاب الایمان چیست و چرا موضوع طینت را بخشی از کتاب الایمان قرار داده، این ها را دیگه باید توی همان مباحثه‌هایی که با همدیگه می کنید، اگر هم براتون جوابش پیدا نمی شود از یکی بپرسید بالاخره این جا دانشگاهه دیگه، یک نفر پیدا می شود که جواب سوال شما را بدهد، ولی این ها را باید حل کنید، حل بکنید یادتان می ماند، حل نکنید یادتان نمی ماند برای این که یه سری مطلب که هیچ نوع ارتباط محتوایی بینشان برقرار نشده یاد آدم نمی ماند، طبیعیه، آخرین عرضم هم در این باره این است که توقع‌تان را باید اصلاح کنید، چه چیزی قراره یاد شما بماند، یعنی قاعدتاً با یک بار خواندن آدم انتظار دارد که چه قدر از مطلب یادش بماند، توقع هم باید توقع معقولی باشه دیگه، یعنی مگر مغز ما اسکنر است که یه باری این مطلب را می خواند و قشنگ اسکن می کند، یه فایلی تهیه کند و بگذارد توی مغز؟! قرار است که یک کلیاتی ازش یادمان بماند دیگه، یعنی اجمالاً باید ما بدانیم که توی کافی یک کتاب الایمانی هست، به یک همچنین موضوعاتی می پردازد، مثلاً طینت چیه، فطرت چیه و... بعد مثلاً یه مجموعه احادیثی در این باره آورده که اجمالاً مضمونش این است که وجود یک طینت را قبل از عمل تأیید کرده، این مقدار آدم یادش بماند کافی است دیگه، و الا چی؟ مثلاً عین لفظ حدیث را می خواهید حفظ کنید؟ با یه بار خواندن که نمی شه که، بعد هم لزومی نداره همه احادیث را آدم متنش را حفظ باشه، کی حفظه که شما حفظ باشید، مگر این همه اساتیدی که اطرافتون می بینید حفظند که شما می خواهید حفظ باشید؟ قرار نیست این جوری باشه.

با تشکر از استاد گرانقدر


[i] کتاب شناختنامه تفاسیر



در ادامه مقاله ای تحت عنوان برنامه مطالعاتی حدیث خوانی روشمند از استاد سید محمدکاظم طباطبایی (استاد دانشگاه قرآن و حدیث قم) که درصدد ارائه طرحی کاربردی و روشمند برای مطالعه متون حدیثی است تقدیم می شود.

دریافت
حجم: 56.9 کیلوبایت

نظرات (۵)

  • گلابگیرنیک
  • سلام علیکم
     
    با تشکر فراوان.خدای متعال به شما جزای خیر عنایت فرماید...
    پاسخ:
    علیکم السلام
    سلامت باشید.
    ممنون از دعای شما.
    به نام خدا
    سلام و خدا قوت
    مطالعه شد.
    موفق باشید.
    پاسخ:
    سلام،
    سلامت باشید.
    خیلی عالی بود آقای آشوری عزیز
    لطفا باز هم از این مطالب مفید مثل گذشته در وبلاگتان قرار دهید
    پاسخ:
    سلامت باشید
    لطف دارید.
    باسلام و احترام
    چندوقتی بود که به دنبال روش مطالعه بودیم.خدا به شما خیر و توفیق روز افزون بدهد.
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    سلامت باشید
    عجب مطلب منفجر کننده ای است
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی