سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

گفتمان (Discourse)

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمتی از درس فقه الحدیث استاد دکتر پاکتچی 

 

"گفتمان" در حدیث

 

شاید در این سال ها، شما خیلی با اصطلاح گفتمان گوشتون آشناست، خیلی گفتمان را شنیدید ولی کمتر یه بحث تئوریکی صورت گرفته در مورد این که واقعاً گفتمان چیه و ما به چی می گیم گفتمان، اصطلاح Discourse چند دهه‌ای هست که در حوزه‌ی علوم انسانی درواقع مطرح هست و نقش بسیار مهم و کلیدی هم در حوزه‌ی علوم انسانی بازی می کنه، من یه توضیح خیلی مختصری در حد دو سه دقیقه در مورد گفتمان عرض می کنم تا بتونیم وارد احادیث بشیم و ببینیم که چه طور می شه این تحولات گفتمانی را در احادیث بررسی کرد، در حالی که ما در جلسات گذشته بیشتر تحولات زبانی را بررسی می کردیم، لغات را از نظر قدمت و جدید بودن مقایسه می کردیم با همدیگه ولی کمتر به گفتمان توجه داشتیم، منظور از گفتمان من با یک مثال خیلی خیلی طنز آمیز سعی می کنم توضیحم را در مورد گفتمان شروع بکنم،

 

 

یک طنزی از قدیم نقل می کردند، می گفتند که یه روزی یه کسی از ملا نصرالدین پرسید که شما با این ریش بلندی که داری که تا روی نافت آمده، وقتی می خواهی بخوابی شب آیا این ریشت را زیر لحاف می گذاری یا روی لحاف؟ ملا با تعجب نگاه کرد و گفت نمی دونم، تا حالا به این موضوع فکر نکردم، امشب امتحان می کنم فردا صبح جواب سوال تو را می دهم، فردا صبح میاد به طرف می گه آقا خدا لعنتت کنه، من دیشب پلک رو هم نگذاشتم، وقتی ریشم را روی لحاف می گذاشتم خوابم نمی برد زیر لحاف هم می گذاشتم خوابم نمی برد،

 

 

چه اتفاقی در این جا افتاده؟، ریش همون ریشه، ملا همون ملاست، تنها اتفاقی که افتاده با اصطلاحی که ما داریم یک تحول گفتمانیه، یعنی فرد توجهش به چیزی جلب شده که اصلاً تا به حال به اون موضوع توجه نکرده بوده، و الا هیچ چیز دیگه‌ای عوض نشده، ببینید از زمان حضرت آدم علیه السلام و جده‌ی بزرگ ما حضرت حوا سلام الله علیها تا الان همیشه جنس زن و مرد وجود داشته، این چیز جدیدی نیست که مثلاً تازگی‌ها یه گروهی پیدا شدند به عنوان زن و قبلاً مثلاً همچنین چیزی وجود نداشته، همیشه نصف جمعیت بشر را زن‌ها تشکیل می دادند و الان هم همین طوره، در طول هزاران هزار سال این زن و مرد در کنار همدیگه زندگی کردند، زاد و ولد کردند شده اونی که الان هست، ولی چه پدیده‌ای رخ داده که شما الان می بینید هی گفت‌وگو می شه از حقوق زنان، گفت‌وگو می شه از این که نباید به زنان ظلم بشه، زنان باید موقعیت های اجتماعی برابر با مردان داشته باشند و حتی جریان هایی به وجود بیاد مثل فمینیسم و امثال این ها، مگه چیز تازه‌ای پیدا شده؟ هیچ چیز تازه‌ای پیدا نشده، خب همیشه بشر زن و مرد بوده، هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده، ولی چرا یک اتفاق جدید افتاده، یک اتفاق گفتمانی افتاده، همون ریشه است، یعنی وقتی از زن ها پرسیدند که مردها حقوق شما را بهتون می دهند آیا شما از حقوق کافی در جامعه برخوردار هستید؟ اصلاً قصد ندارید حق‌تون را بگیرید، راضی هستید به این که مردها این قدر به شما زور بگن و بهتون ظلم بکنند؟ یه دفعه مسائل تغییر کرده، شرایط دیگری به وجود آمده، در حالی که قبلاً هیچ وقت نه کسی از زن ها همچنین سوالی کرده بود و نه زن‌ها خودشون از خودشون یه همچنین سوالی کرده بودند، درست مثل ملا که فکر می کرد همه چیز عادیه و شب لحاف را می کشید رو خودش و می خوابید زن ها هم فکر می کردند همه چیز عادیه و خب اصلاً دنیا همینه دیگه، این تحول گفتمانی است که باعث می شه مباحثی در حوزه‌ی زنان مطرح می‌شه، با این توضیح همون طور که ملاحظه می کنید ما تو بحث گفتمان بحث‌مون در مورد این نیست که خود عناصر و مولفه‌های تشکیل دهنده‌ی یک سیستم تغییر بکنه، نظام معنادهی در اون سیستم تغییر می کنه،

 

 

یه مثال دیگه براتون می زنم،

 

 

شما وارد باغ فین کاشان می شید و می رید توی حمام فین و اون جا یک گشت و گذاری می کنید و به یاد امیرکبیر و به یاد این که چه طور این مرد بزرگ را در اون جا به قتل رسوندند، حمام همون حمومه، تقریباً تغییر مهمی نکرده، فقط یک تغییر مهم کرده، دیگه حموم نیست، موزه است، یعنی امکان نداره آدم حوله و لباس هاش را برداره، صابون مابون هم برداره بره اون جا بگه خب این جا حمام فینه من آمدم حمام و دقیقاً به همین دلیله که گاهی اوقات افراد شوخی می کنند می گن این تنها حمامیه که زنونه مردونه نداره، چون خانم ها و آقایون با هم می تونند برند بازدید، چرا؟ چون اصلاً حمام نیست، موزه است، مثل موزه‌ی ایران باستان و موزه های دیگر، اون إلِمان‌ها و عناصری که در اون جا وجود دارند تغییر نکرده، سکوها همون سکوهاند، دیوارها و کاشی کاری ها همون دیوارها و کاشی‌کاری هاند، خیلی چیزی عوض نشده، شاید چرا مثلاً آب خزینه‌اش را قطع کردند، ولی یک چیز تغییر کرده، نظام معناداری عوض شده و الان ما اون جا به عنوان یک موزه برامون معنا داره نه به عنوان یک حمام، با این مثال من الان می تونم به شما بگم که وقتی صحبت از گفتمان هست، صحبت از عناصری که بر چیزی دلالت می کنند نیست، صحبت از دال ها نیست، صحبت از نظام دلالته،

 

 

شاید یکی از بهترین مثال هایی که یکی از دانشمندان این رشته به نام رولان بارت، این مثال را می زنه و مثال خیلی خوبیه، خیلی کمک کنه به این مسأله،

 

 

شما تصور کنید که یک مدرسه‌ای هست، و قراره توی این مدرسه طی یک برنامه‌ای به بچه های این مدرسه آموزش بدهند مقررات راهنمایی رانندگی را، بعد از یک افسر راهنمایی رانندگی دعوت می کنند که شما تشریف بیارید مدرسه‌ی ما و این جا به بچه های ما مقررات راهنمایی رانندگی را درس بدید، بعد اون جا افسر میاد و مثلاً می گه بچه مثلاً فرض کنید این جا چهارراهه، بعد خودش وایمی ایسته اون جا و سوت می زنه و مثلاً بچه ها فرض می کنند که دارند با ماشین‌شون بیان رد شوند، و می گه خب الان چراغ قرمزه وایستید، حالا مثلاً پلیس سوت زده بایست شما باید بایستی، ببینید ظاهراً همه چیز داره درست پیش می ره، پلیسی هست چراغی هست، ماشینی هست و... ولی این یه فضای آموزشیه این جا واقعاً خیابون نیست، یه مانوره، و وقتی که می رید بیرون اون جا واقعاً خیابانه، فرقش اینه که این جا واقعاً خیابون نیست ولی اون جا واقعاً خیابونه فرقش فقط همینه، و الا اون افسره حتی همون افسره، ممکنه افسره حتی واقعی هم باشه، ولی اون جا کار یک افسر واقعی را انجام نمی ده، اون جا داره کار یک مربی را انجام می ده، کار یک معلم را داره انجام می ده نه کار یک افسر پلیس را، این جا تفاوت تفاوت گفتمانیه، عناصر تغییر نکردند، افسر پلیس همون افسر پلیسه، نظام دلالتی تغییر کرده، این جا فضای آموزشیه، این جا خیابون نیست، که اون افسر بخواد در اون جا به عنوان یک پلیس در اون جا عمل بکنه، حالا با این همه توضیح من می خوام خدمت شما عرض بکنم که هرجا که ما با یک نظام دلالتی سروکار داریم مثل زبان، دو نوع تغییر در زبان صورت می گیره، گاهی اوقات واژه ها تغییر می کنند، گاهی اوقات اون نظام های دلالتی تغییر می کنند، گاهی دال ها تغییر می کنند گاهی نظام های دلالتی تغییر می کند و توی این تغییر نظام های دلالتی هست که ما مسأله‌ی گفتمان را مطرح می کنیم، اگر یک کسی از ما بخواد که در یک جمله گفتمان را تعریف کنیم می گیم گفتمان عبارت است از شرایط معناداری دال ها، شرایطی که دال ها توش معنی دارند، این را بهش می گن گفتمان، پس توجه کنید گفتمان از جنس گفته نیست،

 

 

با این مقدمه من الان می خوام بیام به سراغ احادیث و ببینیم که توی احادیث چه طور ممکنه که گاهی اوقات توی بحث نقل به معنا فقط الفاظ نیستند که جابجا می شوند، خود گفتمان ها هم در حال جابجا شدن اند، قبل از این که اساساً بحث‌مون را به این جا بکشونیم و بعداً بریم روی این حدیثی که روی صفحه هست من توجه شما را به اون حدیث "طلب العلم فریضه علی کل مسلم" جلب می کنم که در طول قرن‌های متقدم هجری تا قرن ششم حدیث هست:

 

 

"طلب العلم فریضه علی کل مسلم"

 

 

گویا به عقیده‌ی من به دلیل فعالیت های صوفیه و این که صوفیه تعداد زیادی مریدهای زن داشتند و این مریدهای زن هم می آمدند اون جا تعلیم می دیدند و به اصطلاح کلاس و درس و مشق داشتند، تحت تأثیر مباحثی که صوفیه مطرح می کردند یه همچنین گفتمانی مطرح می شه که آیا واقعاً طلب علم فقط بر مردان واجبه یا بر زنان هم واجبه، این ضرورت احساس می شه که باید حتماً گفت که طلب علم بر زنان هم واجبه در حالی که قبلش "طلب العلم فریضه علی کل مسلم" کسی یاد زن و مرد نمی افته، وقتی که یکی برمی گرده می گه : "من أصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم‏" آیا اون جا ما فکر می کنیم به این که این مسلم مرده یا زنه؟، نه، ولی این جا فکر کردیم، وقتی فکر کردیم افرادی تصمیم گرفتند که بگن نه، زن ها هم طلب علم براشون واجبه، بنابر این حدیث می شه:

 

 

"طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه"

 

 

این جا اون چیزی که باعث این تغییر در حدیث شده، بحث گفتمانه، از نظر دال ها دالی اتفاق خاصی براش نیفتاده، از زمان قرآن مسلم یعنی مسلمان اعم از مرد و زن، از زمان قرآن مسلمه یعنی مسلمان زن، چیزی معناش عوض نشده، یک گفتمان عوض شده و اون عوض شدن گفتمان این ضرورت را به وجود آورده که انگار لازمه ما یه قید "و مسلمه" هم به آخر حدیث اضافه کنیم تا معلوم بشه زن ها هم مشمول این ضرورت طلب علم هستند، من توی پژوهشی که انجام دادم نشون دادم قبل از قرن شش هرگز "و مسلمه" در هیچ حدیثی دیده نشده، نه در شیعه و نه در اهل سنت، تمام منابع اهل سنت، از کافی بگیرید تا صحاح سته‌ی اهل سنت این حدیث را آوردند ولی توی همه‌شون "طلب العلم فریضه علی کل مسلم" است، نقطه. اصلاً "و مسلمه" نداره...

 

 

ادامه دارد...

 

 

 

 

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی