سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نورمن کالدر» ثبت شده است

تفسیر از طبری تا ابن کثیر؛


معضلات توصیف گونه ای ادبی با استناد به داستان ابراهیم


نورمن کالدر

ترجمه مهرداد عباسی

 

تفسیر یک گونه ی ادبی است (ژانر) که دارای ویژگی های ساختاری معینی است :

        1. شرح و توضیح هر قطعه از قرآن به ترتیب مصحف رسمی

        2. نقل اقوال مراجع مشهور و در نتیجه عرضه ی چند معنا و چند برداشت برای متن.

        3. مقایسه متن قرآن با ساختارهای ابزاری (رسم الخط، لغت، صرف و نحو، بلاغت، ...) و ساختارهای ایدئولوژیک (کلام، فقه، قصص الأنبیاء، تصوف و ...). در واقع عرضه متن قرآن بر رشته های مدرسی.

مقایسه مفسران از طبری تا ابن کثیر :

        1. طبری (د 310 ق) :

        طبری داستان را بر عقیده ی کلامی ترجیح می دهد. و لذا داستانی که از قول رسول خدا باشد، برای او معتبرتر از استدلال کلامی است (قول رسول الله هو الحق دون غیره). لذا وی طبق حدیث منقول از رسول خدا (ص) که می گوید ابراهیم در 3 موضع دروغ گفت، با این مسأله مشکلی ندارد و به دنبال اثبات عصمت انبیاء نیست.

        2. ثعلبی (د 427 ق) :

        ثعلبی هم داستان گراست. وی کتابی با نام «عرائس المجالس» در قصص الأنبیاء دارد. برای او داستان ارزش مستقل دارد و آیات در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند!

        3. فخر رازی (د 606 ق) :

        برای فخر رازی، مرجعیت تفسیر با «عقل» و استدلال است.

        4. قرطبی (د 671 ق) :

        برای قرطبی، مرجع تفسیر، اجماع امت و در کنار آن، سنت رو به رشد تفسیر اسلامی است.

        5. ابن کثیر (د 773 ق) :

        ابن کثیر به مراجع پیشین تفسیر (اقوال - عقل - اجماع امت و سنت تفسیری)، مرجعی جدید را افزود : خود متون وحیانی، أعم از متن قرآن و حدیث رسول خدا (ص).

        ابن کثیر از سنت تفسیری نکوهش می کند، داستان های پیرامون تفسیر که به زعم او از منابع خارجی (دروغ های یهود) به تفسیر بسته شده اند، انکار می کند. تنوع و تشتت اقوال به هیچ روی برای او جالب نیست (برعکس قرطبی که علاقه به جمع کردن اقوال دارد). او که پیرو ابن تیمیه است، به سنت رسمی تفسیر توجهی ندارد و به جای برداشت های متعدد، از یک برداشت «صحیح» دفاع می کند. آرزوی او آن است که از متن قرآن به یک برداشت «واحد» و «صحیح» برسد.

        او عقاید کلامی را بر داستان ها ترجیح می دهد و داستان ها را اسرائیلیات می داند.

        از نظر ابن کثیر، تمام سنت تفسیری (از طبری تا خودش)، «تفسیر به رأی» است. وی سعی دارد به «تفسیر مأثور» بازگردد.

        ابن کثیر چون ابن تیمیه، به دنبال «حق واحد» است. اما این حق واحد را در حدیث پیامبر می جوید و نه در تلاش فکری و عقلی. زیرا این دومی را موجب سردرگمی و اختلاف می داند. او احساس می کرد مرکز تفسیر از هم پاشیده است و نیازمند بازسازی می باشد. لذا سعی داشت پیرایه ها (نیروهای گریز از مرکز) را از تفسیر بزداید و یک نیروی مرگز گرا (حدیث رسول خدا) را فعال کند.

        علی رغم انکار سنت تفسیری از سوی ابن کثیر، سنت تفسیری آنقدر زیاده طلب است که تنگ نظری های ابن کثیر را در خود هضم می کند و بدین ترتیب، ابن کثیر هم تبدیل به یکی از آراء درون این سنت می شود!

        خلاصه : سه مرجع مهم تفسیر :

                برای فخر رازی : عقل

                برای قرطبی : اجماع

                برای ابن کثیر : متن