سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه

علوم قرآنی و حدیث

سحرگاه


بگو... بسم الله الرحمن الرحیم

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است


شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد


زنده در گور غزل‌های فراوان باشد

 

 

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت


نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

 

 

سایه ابر پی توست دلش را مشکن


مگذار این همه خورشید هراسان باشد

 

 

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت


زادگاهش برهوت عربستان باشد

 

 

چه نیازی است به اعجاز، نگاهت کافی است


تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

 

 

فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها


راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

 

 

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده


از تحیر دهن غار حرا وا مانده

 

 

عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد


نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

 

 

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست


ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست

 

 

از قضا رد شدی و راه قَدَر را بستی


رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی

 

 

رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید


و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

 

 

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته


جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

 

 

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد


چشم تو فاتح اقلیم نمی‌دانم شد

 

 

آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز


سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

 

 

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد


چتر بردار که این رایحه باران دارد...


سید حمیدرضا برقعی

اهدنا الصراط

۱۹
ارديبهشت

ای رهنمای گم شدگان اهدنا الصراط

 

وی نور چشم راه روان اهدنا الصراط

 

در دوزخ هوا و هوس مانده‌ایم زار

 

گم کرده‌ایم راه جنان اهدنا الصراط

 

بگذشت عمر در لعب و لهو بی خودی

 

شاید تدارکی بتوان اهدنا الصراط

 

ره دور وقت دیر و شب تار و صد خطر

 

مرکب ضعیف و جاده نهان اهدنا الصراط

 

غولی ز هر طرف ره وا مانده زنده

 

آه از صفیر راهزنان اهدنا الصراط

 

نی ره بسوی سود و نه سوی زیان بریم

 

ای از تو سود و از تو زیان اهدنا الصراط

 

از شارع هوا و هوس در نمی‌رویم

 

گاهی در این و گاه در آن اهدنا الصراط

 

رفتند اهل دل همه با کاروان جان

 

ما مانده‌ایم بی‌دل و جان اهدنا الصراط

 

گم گشت فیض و راه بجائی نمیبرد

 

ای رهنمای گمشدگان اهدنا الصراط

 

فیض کاشانی